عبدالرضا فرجیراد
تحلیلگر مسائل سیاست خارجی
زمانی که یک کشور مهم و صنعتی مانند آلمان که در مرکزیت اروپا قرار دارد و مابقی کشورهای قارهسبز از آن تغذیه میکنند، رفتار منبعث از آن میتواند بر مابقی اروپا هم تاثیرگذار باشد. توجه داشته باشید که از ابتدای جنگ اوکراین مشخص بود که اروپاییها بازنده اصلی این پرونده خواهند بود؛ چراکه آنها از حیث انرژی و اقتصاد به روسیه متکی هستند و آلمان هم از طریق خط لوله گاز نورداستریم به نوعی گاز خود را از روسها دریافت میکرد. در این بازه زمانی احزاب گوناگون در آلمان نمیخواستند که میان خود و روسیه تنش ایجاد کنند که در گذشته هم این چنین بود و این روند به نوعی نشان از سرمایهگذاریهای دو طرفه دارد.در این بین باید توجه داشت که اولاف شولتز، صدراعظم فعلی آلمان در سفرش به اوکراین سعی کرد تا رئیسجمهوری این کشور را با خود هماهنگ کند اما پس از آن شاهد بودیم صدراعظم آلمان به روسیه رفت و در امتداد آن بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا به اوکراین آمد و توانست تا حد زیادی بر نظرات آلمان در جنگ اورکراین تاثیر بگذارد. توجه داشته باشید که آلمانها و به طور کلی اروپاییها در مورد جنگ اوکراین تماماً با آمریکا هماهنگ هستند و نمیتوانند به صورت مستقل کار کنند. من معتقدم اگر در شرایط کنونی آنگلا مرکل همچنان صدراعظم آلمان بود اوضاع به گونهای دیگر جلو میرفت. واقعیت تلخ این است که مردم آلمان که یک مردم پرتلاش به حساب میآیند، حالا نگران مساله انرژی در کشورشان هستند و حتی ممکن است که در ماههای آینده بخشی از آنها به دلیل تبعات اقتصادی بیکار شوند.نگرانی از آینده در فصل سرما و کمبود انرژی نه تنها ممکن است نرخ حاملهای انرژی را بالا ببرد بلکه باعث شده که نگاه مردم آلمان به اولاف شولتز تغییر کند و به همین دلیل است که میگویم ای کاش این جنگ در زمان حضور آنگلا مرکل رخ میداد. اگر مرکل سر کار بود برای تامین منافع کشورش و اروپا میتوانست از اهرمهای زیادی استفاده کند که منشعب از کاریزمای او بود، ولی بحث اینجاست که حتی عوام هم میدانستند روسیه نمیگذارد ناتو در کنار مرزهایش قرار بگیرد و اتفاقاً غرب به دنبال آن بود که روسیه و شخص پوتین را تضعیف کند. بر همین اساس اگرچه روسها آرام آرام در میدان عمل پیش میروند، اما معلوم نیست که این جنگ چه زمانی قرار است تمام شود. براین اساس اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در این میان با مشکلاتی روبهرو است و به نظر میآید انتقادها از وی در حال افزایش است.در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ شاهد آن بودیم که او ناتو و اتحادیه اروپا را به صورت مستقیم تهدید میکرد اما مرکل در مقابل حرفهای نامطلوب و نامربوط ترامپ کوتاه نمیآمد و حتی در برخی مواقع پاسخ منفی به رئیس جمهوری پیشین آمریکا میداد؛ به گونهای که در ویدئوها، تصاویر و حتی سخنرانیها میتوانستیم به وضوع زاویه سیاسی میان مرکل و ترامپ را مشاهده کنیم، اما صدراعظم فعلی آلمان به هیچ وجه اینگونه نیست. معتقدم که وجاهت و نفوذ مرکل میتوانست اوضاع را تا حد زیادی در مورد پرونده اوکراین به صورت صحیح جلو ببرد و میتوانست کاری کند که روسیه پیش از این تحریک نشود. به نظرم مرکل سعی میکرد یک توازن را به وجود بیاورد اما در مقابل اولاف شولتز از سوی آمریکا تحت فشار است.او یک روز وعده تحویل سلاح به اوکراین میدهد و روز بعد، از این موضوع عقبنشینی میکند و متاسفانه به گونهای عمل کرد که تا به امروز نتوانسته بر روی افکار رییس جمهور اوکراین تاثیر بگذارد. اولاف شولتز نتوانست با فرانسه هم در مورد اوکراین به درستی کار کند و حتی توانایی اینکه همانند مرکل اروپای شرقی را با خود هماهنگ کند را ندارد.