مهدی پازوکی
اقتصاددان
سال پایه را در اقتصاد را سالی در نظر میگیرند که اقتصاد، کمترین نوسان را داشته باشد. برای مثال، هیچگاه ما سال ۱۳۶۷ را سال پایه نمیگیریم، چون سالی بوده که حدود ۵۰ درصد بودجه دولت کسری بوده است. حالا اگر بخواهیم سیاسی برخورد کنیم، بحث دیگری است. بر این اساس، سال پایه براساس اصول و مفاهیم اقتصادی، سالی است که اقتصاد کمترین نوسان را داشته باشد. این در حالی است که سال ۱۴۰۰، سالی بوده که بودجه دولت با کسری روبهرو بوده و اگر هم میخواهند مقایسهای داشته باشند، این مقایسه باید علمی باشد. با اعداد که نمیشود بازی کرد. مثالی میزنم. در سالی که دولت سیزدهم روی کار آمد، نرخ دلار در بازار آزاد ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان بود، اما قیمت دلار هماکنون بالای ۵۲ هزار تومان است. قیمت بهترین برنج کیلویی ۳۰ هزار تومان بوده، اما این عدد هماکنون در سفره خانوار ۱۳۰ هزار تومان شده است. روغن ۵ کیلویی ۵۰ هزار تومان بوده، اما این روغن بالای ۳۵۰ هزار تومان است. سکه ۱۲ میلیون تومان بوده که الان ۳۲ میلیون تومان شده است. حالا تغییرات قیمت خودرو و طلا و سکه بماند. دولت باید سعی کند که شفافیت را به اقتصاد ایران بازگرداند؛ نه آمارسازی کند. در فروردین ۱۴۰۱ قیمت دلار در بازار آزاد ۲۷ هزار و ۵۰۰ تومان بوده که آخر سال این عدد دو برابر شده است. یعنی ارزش پول ملی دو برابر کم شده است. با عددسازی که نمیشود با مردم صحبت کرد، مردم و جامعه شرایط را میبینند و سبد مصرفی خانوارها همه چیز را نشان میدهد. اگر نرخ تورم واقعی را حساب کنیم، رکورد نرخ تورم ۱۳۷۴شکسته میشده است، در سال ۱۳۷۴ به دلیل بحران بدهیهای خارجی که در اقتصاد ایران در دولت هاشمی پیش آمد، نرخ تورم بالای ۴۹ درصد شد، اما قطعا در سال گذشته نرخ تورم بیشتر بوده است. اما آمدند مبنا را عوض کردند. این در حالی است که اینگونه مشکل حل نمیشود. تورم ۱۴۰۱ با تورم ۱۴۰۰ قابل مقایسه است و قطعا بیشتر است. یعنی سبد هزینههای خانوار مشخص است. شما به وضعیت بازار مسکن دقت کنید. در بازار مسکن چه اتفاقی افتاده است؟ دولت نه مسکن تولید کرده و نه ارزش پول ملی را بالا برده است. تنها کالایی که تاکنون دولت جرات نکرده افزایش دهد، قیمت انرژی بوده که ارزان است. در زمان دولت هاشمی، قیمت نهادههای انرژی سالی ۲۰ درصد افزایش پیدا میکرد، اما الان قیمت انرژی در برابر نرخ تورم، ارزشش سالانه کاهش پیدا میکند. قیمت انرژی در ایران، پایینترین نرخ در جهان است. یعنی دولت رانت میدهد که محیطزیست و هوا آلوده شود. سوال من این است که وقتی سالانه حقوق ۲۰ درصد افزایش پیدا میکند، چرا قیمت انرژی ۲۰ درصد بالا نمیرود؟ سوال من این است که چرا قیمت بنزین کاهش پیدا کرده است؟ الان قیمت بنزین یک پنجم آب است. در اقتصاد ما باید از قیمتهای نسبی تبعیت کنیم. در ژاپن، شما ۳۰ لیتر بنزین که بزنید، با پول آن میتوانید ۳ پرس غذا بخورید. یعنی نسبت قیمت بنزین به غذا یک به ۳ است. اما در ایران وقتی باک خودرو خود را با ۳۰ لیتر بنزین پر میکنید، یک پرس غذا هم نمیتوانید بگیرید. در حال حاضر میلیونها لیتر بنزین قاچاق میشود. البته من به شدت با شوکدرمانی در اقتصاد ایران مخالف هستم، اما میگویم وقتی سالانه حقوق بالا میرود، بنزین را هم باید سالانه به همان نسبت گران میکردیم. مردم آمار تورم را حس میکنند، مردم تورم را با پوست و گوشت حس میکنند.