کد خبر: ۲۲۷۵۲۰
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۷
نشست «تحولات بازار نفت و آثار آن بر بازار سرمایه» با حضور دکتر عباس ملکی و عبده تبریزی برگزار شد
نشست «تحولات بازار نفت و آثار آن بر بازار سرمایه» با سخنرانی آقایان دکتر عباس ملکی، استاد سیاست‌گذاری انرژی دانشگاه شریف، روز دوشنبه ۱۳ مردادماه برگزار شد.
فردای اقتصاد: در این نشست که با حضور جمعی از فعالان بازار سرمایه، فعالان حوزه‌ی انرژی و سایر علاقه‌مندان برگزار شد، بحث و بررسی پیرامون پرسش‌ها و نظرات مخاطبان صورت پذیرفت. بررسی بازار انرژی در جهان، نیروهای پیشران در آینده‌ی انرژی، تغییرات ائتلاف‌های استراتژیک انرژی، ‌گذار انرژی و چالش‌های سیاستگذاری انرژی در ایران از مواردی بود که در این نشست ازسوی دکتر ملکی مطرح شد. همچنین، دکتر حسین عبده‌تبریزی تأثیر تحولات بازار نفت بر بازار سرمایه را به‌طور اجمالی مورد بررسی قرار داد. به گزارش روابط‌عمومی گروه مالی دانایان، دکتر ملکی در ابتدای این نشست با بیان این‌که مسائل مرتبط با حوزه‌ی انرژی در بستر روابط بین‌الملل تعریف شده و در قالب فضای آشوبناک می‌گنجند، گفت: «هرچه در رابطه با روابط بین‌الملل و حوزه‌ی انرژی بدانیم، باز هم ممکن است رفتار سیستم نسبت به گذشته کاملاً متفاوت باشد. به بیان دیگر، سامانه‌هایی که حالات بی‌نظم و بدون ترتیب آنها ظاهراً تصادفی است، اما در عمل تحت حاکمیت الگوها و قوانین قطعی پنهانی عمل می‌کنند و نسبت به شرایط اولیه حساس هستند، آینده‌ی چندان قابل‌پیش‌بینی‌ای ندارند.» او با اشاره به به این‌که تغییرات کوچک در هر سیستم غیرخطی می‌تواند به اختلافات بزرگی در مراحل بعدی منجر شود (که به آن اثر پروانه‌ای می‌گویند) تأکید کرد: «سیستم‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی از اثر پروانه‌ای برخوردارند و تغییرات کوچک در شرایط اولیه، همچون تغییرات ناشی از خطاهای اندازه‌گیری ناشی از گردکردن اعداد در محاسبات، می‌تواند باعث واگرایی گسترده خروجی‌های چنین سامانه‌هایی شود، به‌گونه‌ای که پیش‌بینی بلندمدت رفتارشان را در حالت کلی غیرممکن می‌کند.» دکتر ملکی با اشاره به نظریه‌ی جیمز روزنا، دانشمند علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، می‌افزاید: «به گفته‌ی این دانشمند، عدم‌قطعیت ویژگی امور جهانی است. ذات روابط بین‌الملل‌آشوبناک، غیرقابل پیش‌بینی و با رفتار پیچیده در درازمدت است. بازیگرانِ سیستم بین‌المللی آشوبناک به‌دنبال امنیت هستند و نیاز به امنیت، بازیگران را وا می‌دارد که با یکدیگر تعامل کنند. در همین حال، به گفته‌ی بن والاس، وزیر دفاع انگلیس، جهان تا پایان دهه‌ی جاری جایی خطرناک‌تر و بی‌ثبات‌تر خواهد بود و حوزه‌ی دفاعی نقشی اساسی‌تر در زندگی شهروندان پیدا خواهد کرد؛ به نظر وی احتمالاً جنگی با طیفی از حریفان در سراسر جهان در راه است. به گفته‌ی بن والاس، احتمال ورود انگلستان به نبرد مستقیم با روسیه و چین در هفت سال آینده وجود دارد. این نوع پیش‌بینی‌ها هم حاکی از آن است که جهان به سوی قاعده‌مندشدن پیش نمی‌رود.» دکتر ملکی در ادامه در مورد قیمت کنونی نفت و گاز گفت: «درحال‌حاضر قیمت نفت برنت بیش از ۸۸ دلار و قیمت نفت تگزاس ۸۵ دلار است؛ این به آن معناست که تولید نفت در امریکا بیشتر خواهد شد. ازسویی حجم LNG در بازار گاز طبیعی هنری‌هاب و اروپا، تقریبا برابر است، اما قیمت آن پنج تا شش برابر بیشتر است. این نشان می‌دهد که قیمت نفت و گاز مانند سایر کالاهای اساسی، قابل‌محاسبه‌ی دقیق نیست. قیمت نفت خام برنت از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، در زمانی به ۱۹دلار و در زمانی دیگر به ۱۳۰دلار رسید. کف قیمت ۱۹دلار به علت بیماری همه‌گیر کویید۱۹ در ۲۰۲۰ و قیمت ۱۳۰دلار در زمان آغاز حمله‌ی روسیه به اوکراین رخ داد. شاخص WTI فراز و نشیب حتی بیشتری را تجربه کرد؛ هرچند قیمت بین بازه‌ی ۴۶ دلار تا ۸۵ دلار در نوسان بود، اما جالب است که در زمان همه‌گیری کویید۱۹ در مارس ۲۰۲۰، قیمت WTI منفی شد؛ یعنی اگر تانکر نفت داشتیم و به تگزاس می‌رفتیم، می‌توانستیم نفت تگزاس را بخریم و ۳۷ دلار در هر بشکه دریافت کنیم، چون دیگر مخزنی برای نگهداری آن وجود نداشت. با این حال، قیمت نفت تگزاس به ۱۲۰ دلار در زمان تجاوز روسیه به اوکراین نیز رسید و دوباره کاهش یافت.» استاد سیاست‌گذاری انرژی دانشگاه شریف در بخش دیگری از صحبت‌های خود به آینده‌ی انرژی در جهان پرداخت و گفت: «آینده در بخش انرژی متأثر از پنج نیروی پیشران در سایر بخش‌هاست: جمعیت، تغییرات اقلیمی و گرم‌شدن کره‌ی زمین، هوش‌مصنوعی، رقابت قدرت‌های بزرگ وگذار انرژی از انرژی‌های فسیلی به انرژی‌های پاک از مؤلفه‌های اثرگذار بر آینده‌ی انرژی به شمار می‌روند.» او به رقابت قدرت‌های بزرگ از دیدگاه انرژی پرداخته و وضعیت برخی کشورها را در این میان مورد واکاوی قرار داد. دکتر ملکی در این باره گفت: «جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا، اخیرا در سخنانی اظهار کرد که ما باید در بازارها دخالت کنیم. این حرف با گفتمان گذشته کاملاً متفاوت بود، چرا که در صورت دخالت دولت‌ها، سازمان تجارت جهانی کشورها را جریمه می‌کرد. سالیوان با بیان این‌که عصر نئولیبرالیسم پایان یافته، تأکید کرد که بازارها همواره سرمایه را به بخش مولد و کارآمد تخصیص نمی‌دهند، بنابراین باید در بازارها بیشتر دخالت کنیم و تجارت باید در چارچوب سیاست‌های اقتصادی بین‌المللی امریکا قرار گیرد.» ملکی ادامه داد: «امریکا در بازار انرژی به‌عنوان بازیگری شناخته می‌شود با دیدگاه‌های بسیار پیچیده؛ نمی‌توان با بیان این‌که امریکا مبتنی بر نظام سرمایه‌داری است، نتیجه گرفت که عملکرد مشخصی دارد. آینده‌ی عملکرد امریکا نشان خواهد داد که دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد.» این استاد دانشگاه با نگاهی به چین گفت: «چین نیز همانند امریکا، چندان قابل پیش‌بینی نیست، زیرا رویکردهایی که در پیش‌ می‌گیرد، اغلب در قالب مشخصی از اندیشه‌های اقتصادی نمی‌گنجند. آنچه روشن است شی‌جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، به صورت متمرکز نماینده‌ی تمام تاریخ‌ جاه‌طلبی‌های چین است؛ نمی‌توان از این شخص به‌سادگی عبور کرد. اما اگر بخواهیم به صورت مشخص درباره‌ی بخش انرژی بگوییم، سیاست‌گذاری انرژی در چین، دور بودن مسیرهای واردات از نیروهای دشمن است. برای نمونه می‌توان به اجلاس دو روزه‌ی‌ رهبران کشورهای آسیای مرکزی با شی‌جین‌پینگ در شیان اشاره کرد. تمام بارهای صادراتی و وارداتی به/از چین به صورت مشخص از تنگه‌ی مالاکا عبور می‌کند که تنها ۲۴ مایل دریایی عرض دارد و در دو طرف آن، کشورهای مالزی، اندونزی و سنگاپور قرار دارند و پایگاه‌های امریکایی مستقر در این کشورها، با مشاهده‌ی بارنامه‌ی کشتی‌ها، می‌توانند از عملکرد اقتصادی چین مطلع شود. این چیزی نیست که شی خواهان آن باشد. به همین دلیل، چین به دنبال آن است که از طریق شمال چین به آسیای مرکزی متصل شده و انرژی خود را از این کشورها وارد کند. به همین دلیل، وام‌های چینی بخش قابل‌توجهی از بدهی‌های آسیای میانه را تشکیل می‌دهد.» ملکی به روسیه به‌عنوان دیگر بازیگر مهم و اثرگذار در آینده‌ی انرژی در جهان اشاره کرده و اظهار کرد: «برای بررسی رویکرد روسیه می‌توان به نگاه پوتین توجه داشت. رساله‌ی دکترای پوتین با عنوان «امنیت فدراسیون روسیه در بخش انرژی» به‌خوبی نشان می‌دهد که نگاه او در بخش انرژی چگونه است. او بر این عقیده است که اگر در عصر تزارها و شوروی سابق، نیروهای نظامی قدرت روسیه را تضمین می‌کردند؛ در فدراسیون روسیه، بخش انرژی چنین نقشی را بازی می‌کند. بر همین اساس نیز پس از ورود پوتین به کاخ کرملین، او تمام کمپانی‌های نفتی و گازی روسیه را به اشکال مختلف به دولت بازگرداند و زیر نظر خود گرفت. زمان حضور خانم آنگلا مرکل در کرسی نخست‌وزیری آلمان، او با پوتین به توافق رسید که اوکراین به‌عنوان کشور واسط را کنار گذاشته و با خط لوله‌ی نورداستریم ۱، انتقال گاز طبیعی از سن‌پترزبورگ به هامبورگ به صورت مستقیم انجام گیرد. هزینه‌ی نورداستریم ۱ را آلمان برعهده گرفت، و باوجود مخالفت‌های امریکا، این پروژه به سرانجام رسید. پس از آن پیشنهاد ساخت نورداستریم ۲ ازسوی مرکل مطرح و ازسوی وی توصیه شد که به‌علت سود بالا، بهتر است روسیه خود برای ساخت آن سرمایه‌گذاری کند. پوتین نیز پس از مشورت با لوک‌اویل، گس‌پروم و... پذیرفت که این خط لوله با سرمایه‌گذاری روس‌ها ساخته شود. این خط لوله نیز مورد تحریم امریکا قرار گرفت و بسیاری از شرکت‌های آلمانی و سوئیسی نیز تحریم شدند، اما در نهایت ساخت آن به انتها رسید. روزی که گاز طبیعی برای نخستین‌بار در نزدیکی هامبورگ آماده‌ی تحویل شد، همان روزی بود که دولت آلمان تغییر کرد. دولت جدید اعلام کرد که آلمان نیازی به گاز روسیه ندارد. اگر صحبت‌های پوتین را در آن زمان گوش کنید، او گفت که آنها بازی را شروع کردند نه من. اشاره‌ی او به همین اقدام آلمان بود. به این ترتیب، سرنوشت ۱۱ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری پوتین و نزدیکانش در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. به ‌عقیده‌ی من، این اقدام آلمان دلیل اصلی حمله روسیه به اوکراین بود و به‌ نوعی پاسخ تند پوتین به غرب به شمار می‌رفت. آن‌طور که من از مقالات و نظرات دیپلمات‌ها شنیده‌ام، در کرملین در پس از حمله به شرق اوکراین، کمتر با اتاق‌های فکر و نخبگان روسی مشورت‌های اساسی می‌شود.» او به نکته جالب دیگری در مورد روسیه اشاره می‌کند: «اگر برای هر کشوری، تغییر اقلیم و گرم‌شدن کره زمین، دغدغه جدی به شمار برود، این پدیده به نفع روسیه تمام شده است. در قطب شمال، خطوط کشتیرانی جدیدی ایجاد شده که پیشتر حتی با یخ‌شکن نیز در برخی فصول سال امکان حرکت در آن مسیر نبود. اکنون روسیه در شبه‌جزیره یامال، ال‌ان‌جی تولید کرده و با عبور از تنگه‌ی برینگ به اقیانوس آرام راه یافته و بار خود را به چین و هند تحویل می‌دهد. بنابراین، روسیه کشوری نیست که به لحاظ ژئوپلیتیکی امتیاز کمی داشته باشد، هرچند به عقیده‌ی من آینده‌ی روشنی در انتظارش نیست.» سپس دکتر ملکی به اتحادیه‌ی اروپا پرداخت و افزود: «اتحادیه‌ی اروپا پس از حمله‌ی روسیه به اوکراین در ابتدا با شدت با آن برخورد کرد و با تحریم گاز روسیه به سراغ زغال‌سنگ رفت. اروپا استانداردهای دوگانه‌ای را درخصوص تعهدات اقلیمی و نیاز کوتاه‌مدت به انرژی در پیش گرفت. برای رفع نیاز به گاز طبیعی روسیه، آلمان اعلام کرد که ۵۰ درصد برق خود را از انرژی‌های تجدیدپذیر تأمین می‌کند. همچنین ماکرون مجوز تأسیس ۱۸ نیروگاه هسته‌ای و بریتانیا مجوز ساخت ۱۵ نیروگاه جدید را صادر کردند؛ با این حال هرگز به‌طور مستقیم اعلام نشد که عمده‌ی تولید برق در این کشورها ازطریق زغال‌سنگ انجام می‌گیرد. در هر حال، به نظر نمی‌رسد که روسیه تا پایان ۲۰۲۳ به‌طور کامل تحریم شود، زیرا فروش نفت روسیه به‌راحتی به دلیل تحریم‌ها به خطر نمی‌افتد.» این استاد دانشگاه شریف با بیان این‌که باید مراقب اظهارنظر مقامات اروپایی درباره‌ی انرژی‌های تجدیدپذیر باشیم، گفت: «درست است که انرژی‌های تجدیدپذیر برای تولید برق به‌خوبی توسعه می‌یابند، اما براساس گزارش اداره‌ی اطلاعات انرژی امریکا (EIA)، بین ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، میزان تولید برق در جهان با زغال‌سنگ به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد. بنابراین نباید چندان به آمار انرژی‌های تجدیدپذیر دل خوش داشت.» در بخش دیگری از سخنان خود، دکتر ملکی به تغییرات اساسی در ائتلاف‌های استراتژیک انرژی پرداخت و گفت: «وضعیت ائتلاف‌های انرژی در جهان با تغییراتی روبه‌رو شده است. روسیه تا فوریه‌ی ۲۰۲۲ تأمین‌کننده‌ی انرژی اروپا بود، اما تجاوز نظامی روسیه به اوکراین باعث شد رهبران اتحادیه‌ی اروپا انرژی خود را از تأمین‌کنندگان دیگری بخرند. در مقابل روسیه هم بازارهای جدیدی را در هند، چین، امارات و مصر دست‌وپا کرده است. در طرف دیگر دنیا، اگرچه تولید نفت ونزوئلا در سال‌های اخیر به دلیل نداشتن مدیریت مؤثر ‌و عدم‌سرمایه‌گذاری خارجی کاهش یافته، اما این کشور همچنان به ‌عنوان کشوری شناخته می‌شود که یکی از بزرگ‌ترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. این کشور تا همین اواخر، مورد تحریم امریکا بود و به‌همین‌خاطر مشکلات ونزوئلا برای صادرات نفت و به‌روزرسانی زیرساخت‌های قدیمی نفت و گازش، شباهت‌هایی با ایران دارد، اما اکنون مذاکراتی بین امریکا و ونزوئلا در جریان است که می‌تواند بازی را کاملاً عوض کند. در این میان، ایران اگرچه بزرگ‌ترین دارنده‌ی مجموع ذخایر نفت و گاز در جهان است، اما سال‌هاست که به دلیل تحریم‌های بین‌المللی از بازارهای بزرگ انرژی منزوی شده است. کار به جایی رسید که دانیل یرگین، تحلیلگر شناخته‌شده‌ی حوزه‌ی انرژی، در آخرین کتاب خود با نام «نقشه‌ی جدید جهان»، نامی از ایران به میان نمی‌آورد، درحالی‌که در نخستین کتاب او که به تاریخ نفت اختصاص داشت، تاریخ نفت ایران مفصل مورد بحث قرار گرفته بود. ازطرفی عربستان که بهترین روابط را با غرب دارد، در سال‌های اخیر روابط خیلی نزدیکی با ایالات متحده ندارد. بر همین اساس نیز با کاهش وابستگی امریکا به نفت وارداتی، عربستان سعودی توجه خود را روی شرق، به‌ویژه چین، متمرکز کرده است.» دکتر ملکی با نگاهی به ذخایر نفت و گاز در جهان گفت: «چهار کشور در جهان تقریبا نیمی از ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارند و در این بین، ایران پیشتاز «چهار کشور» با بیشترین میزان مجموع ذخایر نفت و گاز در جهان است. نکته‌ی جالب آن‌که این چهار کشور یک نقطه‌ی مشترک دارند؛ روابط سیاسی و اقتصادی آنها با چین در حال افزایش است. این اتفاق تصادفی نیست و احتمالاً نشان از اراده‌های جدیدی دارد که گاهی خود را در قالب اجلاس بریکس، گاهی در قالب اجلاس شانگهای و گاهی به صورت تفاهمنامه‌های استراتژیک با کشورهایی مانند روسیه، عربستان و ایران نمایان می‌شود. همه‌ی این موارد نشان می‌دهد که اقتصاد جهان در حال تغییر است و نباید علامت‌دهی‌ها در این زمینه را نادیده گرفت.» او با بیان این‌که‌گذار انرژی تغییرات ساختاری در سیستم‌های عرضه و تقاضای انرژی است که ممکن است ۳۰ تا ۵۰ سال طول بکشد، تصریح کرد: «گذار انرژی فرآیندی غیرخطی و با بازیگران متعدد است که البته همگی به‌آهستگی صورت می‌پذیرند و معلوم نیست که از قبل برنامه‌ریزی شده باشند. درحال‌حاضر، به نظر می‌رسد که مسیر قبلی استفاده از انرژی‌های فسیلی دیگر جواب نمی‌دهد و باید تغییراتی در آن صورت پذیرد. انرژی موضوعی مهم در اقتصاد و مدیریت جامعه است. اقتصاد و جامعه‌ی جهانی براساس سوخت‌های فسیلی بنا شده است که مصرف این‌گونه سوخت‌ها تأثیرات بزرگی بر محیط‌زیست از جمله تغییر اقلیم، آلودگی هوا و آب دارد و در نهایت باید فکری به حال آن کرد.» دکتر ملکی با نگاهی به جایگاه ایران در عرصه‌ی انرژی گفت: «ایران با این‌که یک درصد از جمعیت جهان و یک درصد از مساحت خشکی‌های جهان را به خود اختصاص داده است، ۷ درصد منابع معدنی جهان، ۱۱ درصد منابع ثابت‌شده‌ی نفت خام متعارف و ۱۷ درصد ذخایر ثابت‌شده گاز جهان را در اختیار دارد. این خیلی عجیب است که با چنین ذخایری، کشور به دنبال اورانیوم می‌رود که از قضا ایران در ذخایر آن، جایگاه هفتادم جهان را دارد! » او با اشاره به اسناد بالادستی در حوزه‌ی انرژی کشور، فقدان متولی مشخص در این بخش را به‌عنوان مهم‌ترین علل ناکامی مربوط به تدوین سیاست‌های جامع انرژی کشور دانسته و گفت: «گاو شیرده‌ی انرژی در ایران، نفت و گاز است و گاهی ما آن را فراموش می‌کنیم و صرفا به درآمدهای مستقیم حاصل از آن می‌اندیشیم.» استاد سیاست‌گذاری انرژی دانشگاه شریف با اشاره به مزیت ژئوپولیتیک ایران در جهان گفت: «تمام کریدورهای شرق - غرب و شمال - جنوب از ایران عبور کرده و این دو کریدور در ایران به هم نزدیک می‌شوند. به‌ عقیده‌ی من، بهترین راه‌کار آن است که یک خط لوله‌ی گاز از شمال ایران به سمت چین کشیده شود. در شرایطی که ایران با ناترازی در گاز مواجه است، اگر حداقل صرفه‌جویی در این بخش صورت گرفته و فقط ۲۰ درصد گاز برای صادرات کنار گذاشته شود، هم از منظر امنیت انرژی و هم از منظر اقتصاد انرژی، به نفع کشور خواهد بود.» او در جمع‌بندی سخنان خود گفت: «کنترل منابع انرژی در سراسر جهان متولی مشخص ندارد و تعداد بازیگران بسیار بالاست. بنابراین، برخی اظهارنظرها مبنی بر این‌که قیمت‌ها ازسوی برخی کشورها دست‌کاری می‌شود، ساده‌انگارانه است. باید این را از یاد نبرد که تا سال ۲۰۳۰، کماکان حامل‌های انرژی فسیلی حرف اول را می‌زنند. ۷ هزار میلیارد دلار در صنعت انرژی جهان کسب‌وکار خوابیده است و فعلا ۱۰۳ میلیون بشکه نفت خام در روز تولید و مصرف می‌شود. باوجودی‌که نیازهای جدید انسان در قرن پیش‌ رو همچون جمعیت، در حال افزایش است، اما عقب‌گرد در برخی از بخش‌ها در ارتباط با انرژی‌های پاک عیان است. نباید این نکته را نادیده گرفت که‌گذار انرژی به انرژی‌های پاک، زمان‌بر و همراه با مشکلات متعدد به‌خصوص در بخش مالی است. به نظر می‌رسد گاز طبیعی واسطه‌ی‌گذار از حامل‌های انرژی فسیلی به انرژی‌های تجدیدپذیر باشد.» دکتر ملکی در بخش پرسش و پاسخ، درباره‌ی ظهور نفت شیل به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های انرژی جهان گفت: «دانیل یرگین در آخرین کتاب خود با عنوان «آخرین نقشه‌ی جهان»، به ظهور نفت شیل به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های انرژی جهان نگاه می‌کند. درحال‌حاضر مجموع تولید نفت شیل در امریکا، ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز است. عدد قابل‌توجهی است، اما در قیاس با ۱۰۳ میلیون بشکه در روز در جهان، چندان حائز اهمیت نیست. علاوه بر این، باید در نظر داشت که استخراج نفت شیل بسیار سنگین و هزینه‌بر است؛ اگر به روند سرمایه‌گذاری و تولید در این بخش نگاه کنید، درخواهید یافت که نرخ سرمایه‌گذاری و نرخ حفاری در آن با کاهش همراه شده است. در ابتدا تصور شد به علت همه‌گیری کویید ۱۹ چنین اتفاقی رخ داده، اما بعدا متوجه شدند که مشکلات محیط‌زیستی آن بسیار زیاد است، تاجایی‌که برخی از ایالات کانادا استخراج آن را ممنوع کرده‌اند. ازطرفی اروپا چندان مایل نیست که در همه‌ی بخش‌ها به امریکا وابسته باشد. اگر حمله‌ی روسیه به اوکراین اتفاق نمی‌افتاد، اروپا ترجیح می‌داد امنیت انرژی خود را به شرق گره بزند، اما اقدام روسیه سبب شد تا دیگر کسی در حوزه‌ی انرژی به این کشور اعتماد نکند.» این کارشناس سیاست خارجی همچنین درباره‌ی روابط ایران با روسیه و چین نیز گفت: «ایران گزینه‌های زیادی برای همکاری به‌ویژه در شرایط تحریمی ندارد. باید در نظر داشت که روسیه کشوری با ویژگی‌های خاص به شمار می‌رود. ایران و روسیه دو کشور همسایه‌ی بدون مرز هستند. نخستین فردی که در سطوح بالا متوجه شد که می‌توان با روسیه کار کرد، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی بود. به عقیده‌ی من، همکاری با روسیه درحال‌حاضر یک ضرورت است.» او در پاسخ به پرسشی درباره‌ی انرژی‌های پاک گفت: «انرژی‌های پاک دو چهره دارند؛ ازطرفی امنیت انرژی را بالا می‌برند، اما در عین حال چندان هم قابل‌اطمینان نیستند. به‌عنوان نمونه، در سال ۲۰۲۲ مقدار بادی که در اروپا وزیده، نصف سال ۲۰۲۱ بوده است. اما از آن مهم‌تر آن است که نباید از چاله به چاه بیفتیم. کسانی‌که برای افزایش امنیت عرضه، انرژی‌های تجدیدپذیر را به انرژی‌های فسیلی ترجیح می‌دهند، باید این را در نظر داشته باشند که درحال‌حاضر بازیگران بازارهای نفت و گاز تعداد قابل‌توجهی هستند. در مقابل کشورهایی که لیتیوم، کبالت، مس، بوکسیت و فلزات نادر را در اختیار دارند، کمتر از ۱۰ کشور هستند که چین با آنها قرارداد بسته است؛ روسیه نیز خود دارای تمام عناصر جدول مندلیف است. در این صورت، اروپایی‌ها از دامان عربستان، امریکا، ایران و... بیرون آمده و به دامان چین و روسیه می‌افتند، و به نظر نمی‌آید چنین تحولی چندان برای آنها مطلوب باشد. برای ایران نیز باتوجه به زیرساخت‌های موجودِ توسعه‌ی بخش گاز (منظور افزایش مصرف نیست) این انرژی نسبت به سایر گزینه‌ها به نظر منطقی‌تر است. دکتر توکلی‌کاشی، کارشناس و مدیر بازار سرمایه، با بیان این‌که درحال‌حاضر با دو مشکل جدی در زمینه‌ی بنزین روبه‌رو هستیم، گفت: «نخست آن‌که میزان مصرف از تولید افزون‌تر شده و به ۱۱۷میلیون لیتر در روز رسیده و امکان واردات بنزین برای کشور وجود ندارد. دوم، شرکت پخش و پالایش اعلام کرده که باتوجه به زیرساخت‌ها، شبکه‌ی توزیع در کشور امکان توزیع بیش از ۱۱۰میلیون لیتر در روز بنزین را ندارد.» او با بیان این موضوع، این پرسش را مطرح کرد که در پاسخ به مردمی که سهم خود از نفت را می‌جویند، چه باید گفت؟ دکتر ملکی در پاسخ به این پرسش به درخواست دولت برای قطع یارانه‌ی انرژی اشاره کرد و گفت: «زمانی‌که در دولت روحانی، آقای نوبخت اعلام کرد که هر کس از دریافت یارانه انصراف دهد، ازسوی دولت پاداش دریافت می‌کند، بیش از تعداد جمعیت کشور برای دریافت یارانه ثبت‌نام کردند. نکته آن‌که، مردم به دولت‌ها اعتماد ندارند و البته این عجیب هم نبود، به افرادی که انصراف داده بودند، پاداشی تعلق نگرفت.» در بخش دیگری از این نشست، دکتر حسین عبده‌تبریزی، استاد مالی، در رابطه با تأثیر تحولات بازار نفت بر بازار سرمایه گفت: «بازار سرمایه از مسیر تورم با قیمت نفت سروکار دارد. میزان فروش نفت روی بودجه اثرگذار است و به‌تبع آن، روی نرخ تورم و نقدینگی تأثیر روشنی دارد؛ این تورم بر بازار سرمایه اثرگذار خواهد بود. یکی از نکات جالب این‌که هر زمان نفت می‌فروشیم و هر زمان نفت نمی‌فروشیم، در هر دو حالت، اقتصاد ایران با تورم روبه‌روست. با فروش بیشتر نفت و درآمدهای ارزی حاصل از آن، عموما طرح‌های توسعه‌ی پرشماری تعریف می‌شود که بودجه‌ی آنها از درآمدهای نفتی افزون‌تر می‌شود؛ در نهایت با ابتلا به بیماری هلندی، نرخ تورم با افزایش روبه‌رو می‌شود. برعکس زمانی‌که نفت نمی‌فروشیم، به دلیل چسبندگی هزینه‌های دولت، چون نمی‌توانند هزینه‌های خود را کاهش دهند، دولت‌ها با کسری بودجه روبه‌رو می‌شوند. برای جبران آن یا اقدام به تزریق پول پرقدرت کرده یا به منابع بانک‌ها مراجعه می‌کنند؛ بانک‌هایی که خود ناترازی دارند و به سراغ بانک مرکزی می‌روند. در هر دو حالت، نقدینگی در کشور افزایش یافته و به‌تبع آن نرخ تورم هم بیشتر می‌شود. این تورم نیز روی بازار سرمایه اثر جدی دارد. البته این روزها بازار سرمایه با احتیاط حرکت می‌کند؛ درحالی‌که بیش از یکسال است بورس نتوانسته تورم را بگیرد و در این بازه‌ی زمانی رشد شاخص از نرخ تورم کمتر بوده، اما لزوما چنین امری پایدار نیست.» دکتر عبده‌تبریزی در ادامه با اشاره به پیش‌بینی‌ها درباره‌ی تأثیرپذیری بازار سرمایه از نرخ تورم، افزود: «پیش‌بینی کارشناسان آن بود که بازار سرمایه در سال جدید از نرخ تورم پیشی بگیرد، زیرا بازار مسکن به دلیل افزایش قیمت مسکن در سال گذشته، چنین توانی را نداشت؛ اما این اتفاق نیفتاد. چه شد که بازار مطابق با پیش‌بینی‌ها حرکت نکرد؟ آنچه فعالان بازار سرمایه این روزها در پیش روی خود می‌بینند آن است که باتوجه به انتخابات پیش‌روی، دولت خواهان عدم تغییر نرخ ارز است و افزایش قیمت عمده‌ی ارز نخواهیم داشت. پس باید در داخل شرکت اتفاقاتی برای فروش، بهره‌وری و بازده رخ دهد تا با رشد عمده‌ی شاخص روبه‌رو شویم؛ این روند نیز طولانی‌مدت است.» این اقتصاددان اشاره کرد که همواره تحولات بازار نفت بر بازار سرمایه اثرگذار است: «بازار سرمایه از نفت اثر می‌گیرد؛ قیمت نفت و شاخص سهام در خلیج‌فارس و البته منطقه، همواره هم‌بستگی بالایی دارند و به همین خاطر در تحلیل‌های تورم، یکی از متغیرها قیمت نفت است.» او به نکته‌ی درخور توجه دیگری نیز اشاره کرده و افزود: «درحال‌حاضر عملاً چیزی به نام بودجه‌ی عمرانی در کشور نداریم. به نظر می‌رسد که دولت اگر بتواند، همانا هزینه‌های جاری خود را می‌دهد. بهره‌برداری و توسعه‌ی میادین دیگر مسئله‌ی دولتی نیست؛ گویی دولت دستش را بالا گرفته و اعلام می‌کند دیگر منابعی ندارد؛ یعنی به نوعی به شرکت‌های بزرگ اعلام می‌کند که اگر به خوراک نیاز دارند، خود برای توسعه‌ی میادین نفت و گاز وارد عمل شوند؛ همان‌طور که در مورد «آب» اقدام کرده‌اند.» وی اشاره کرد که در نفت و گاز حدود ۱۷ سال است که موجودی‌ سرمایه‌ی کشور منفی است و سرمایه‌گذاری به اندازه‌ی استهلاک صورت نگرفته است. نه طرف مصرف به این موضوع توجهی می‌کند، و نه قیمت علامتی می‌دهد. در چارچوب اقتصاد سیاسی، سیاست‌گذار تسلیم به نظر می‌رسد، نه قیمت را می‌تواند افزایش دهد و نه عرضه‌ی بیشتری می‌تواند داشته باشد. حتی مصرف به‌سرعت در حال افزایش است، دولت در اقتصاد سیاسی امروز، کاری هم برای اصلاح قیمت بنزین نمی‌کند. در مقابل، تغییرات قیمت حامل‌های انرژی برای شرکت‌های حاضر در بازار سرمایه مورد اعتراض بوده، چون متناسب با شرایط نیست. در گذشته ارز چندنرخی بوده و حالا انرژی هم چندنرخی شده است. این به‌هیچ‌وجه مزیت‌های نسبی کشور را نشان نمی‌دهد. عبده می‌گوید در سه چهار ماه آینده، گزینه‌ی دیگری جز افزایش قیمت‌ها وجود ندارد. اکنون دولت به این نقطه رسیده که با هر تنشی باید قیمت انرژی را افزایش دهد، اما نکته آن است که اقدامات دولت‌ها در این زمینه درست انجام نمی‌شود. به این معنا که تنش ایجاد می‌شود، اما در کنار آن، حرکت در مسیر درست انجام نمی‌شود. «وقتی دولت تنش تغییر قیمت را می‌پذیرد، حداقل باید آن را در مسیر مزیت نسبی کشور سوق دهد. نمی‌شود که مسیر غلط برویم و بگوییم هرکه در صنعت خود سود بیشتری دارد، قیمت حامل‌های انرژی بالاتری را تحمل کند. پس مزیت نسبی چه می‌شود؟ مزیت نسبی بدین معناست که هر صنعتی که سود بیشتری دارد، باید مورد حمایت قرار گیرد. اما خلاف آن ازسوی دولت در حال اجراست، و همین مسئله به چالش در بازار سرمایه بدل شده است.» به گزارش روابط‌عمومی گروه مالی دانایان، آکادمی دانایان در راستای افزایش دانش و آگاهی کارشناسان دانایان و طرف‌های تجاری خود در حوزه‌های مختلف اقتصادی و مالی، در نظر دارد به صورت‌ مستمر نشست‌های کاربردی با حضور مطرح‌ترین کارشناسان و صاحب‌نظران رشته‌های مختلف برگزار کند. این نشست‌ها دوشنبه‌ی هر هفته در ساعات ۱۷ تا ۱۹ به صورت حضوری و آنلاین برگزار می‌شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار