گروه سیاسی: در مقطع کنونی هیچ بازیگری نمیتواند به آینده موازنه قوا در صورت جنگ غزه با اطمینانخاطر بنگرد. تمامی بازیگران بیم این را دارند که آینده این جنگ چه خواهد شد. حتی به جرات میتوان گفت، سران رژیم صهیونیستی نیز با واهمه و ترس شدید، قدمهای خود را برای تهاجم به غزه بر میدارند. قدرتهای بینالمللی نیز با احتیاط نسبت به وضعیت جنگ در غزه اظهارنظر میکنند. کشورهای عرب منطقه نیز با نگرانی از امکان شورش مردمی در داخل مرزهای خود برای حمایت از مردم مظلوم غزه، نسبت به آینده منطقه نگران هستند. فراتر از همه اینکه جنگ از مدیترانه تا خلیج فارس را در بر بگیرد، همچون کابوسی است که شاید تصور آن نیز دشوار باشد. در چنین وضعیتی، پرسش مهم برای افکار عمومی این است که آینده موازنه قوا و آرایش قدرت در خاورمیانه بعد از آغاز جنگ در غزه به چه سمتی پیشخواهد رفت؟ آیا منطقه به سوی ثبات پیش میرود یا اینکه بیثباتی و بحران امنیت منطقه را در بر خواهد گرفت؟ «تجارت» به منظور بررسی این مساله مهم با عبدالرضا فرجیراد، کارشناس مسائل منطقهای و استاد دانشگاه گفتوگو داشته است؟
استراتژی جنگ طلبانه تلآویو، امکان کشاندن منطقه به یک جنگ بزرگ را ایجاد کرده است
عبدالرضا فرجیراد، در ارتباط با اینکه همزمان با آغاز حمله زمینی رژیم صهیونیستی به غزه و پایان جنگ، چه سرنوشتی در انتظار آینده خاورمیانه است، اظهار داشت: «در ابتدای امر باید به این مساله مهم توجه کرد که نگاه و رویکرد آمریکاییها و اروپاییها با سران رژیم صهیونیستی، نسبت به آغاز و پایان جنگ غزه متفاوت است. غربیها اتمام سریع و کوتاه مدت جنگ را در بازه زمانی چند هفتهای میخواهند اما تلآویو، استراتژی کلانی را اتخاذ کرده است که هم با حذف حماس و جهاد اسلامی غزه را کنترل کند و در ادامه وارد جنگ با حزب الله لبنان شود. استدلال سران صهیونیسم این است که وقتی حالا شهروندان فلسطینی در سرزمینها اشغالی عصبانی هستند، بهترین زمان برای تمام کردن کار است.
بدین معنا دشمنانی که تهدیدی جدی برای امنیت اسرائیل هستند، کاملا سرکوب و حذف شوند. آنها قصد دارند رژیم صهیونیستی را به زمانی بازگردانند که همه تصور میکردند نیروهای نظامی و اطلاعاتی آن در منطقه شکستناپذیر هستند.»
وی افزود: «تلآویو در حال کشاندن کشورهای غربی به سمت سیاستها و راهبرد خود است. یعنی تلآویو میخواهد دایره جنگ در آینده نه چندان دور به فراتر از سرزمینهای اشغالی گسترش پیدا کند. به نظر میرسد غربیها به طور کجدار و مریز نهایتا با این راهبرد صهیونیستها همراه خواهند شد اما در این میان تهدیدات جدیای وجود دارد. اگر رژیم صهیونیستی به گروههای مقاومت و یا در اقدامی احمقانه به ایران یا عراق حملهور شود، طبیعتا امکان بروز واکنشهای بزرگ در منطقه وجود دارد. این وضعیت با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2024 و بحث رقابت دموکراتها با جمهوریخواهان، احتمالا دولت بایدن را مجبور به مداخله خواهد کرد. در چنین بستری ممکن است چین و روسیه نیز از نظر تسلیحاتی جناج رقیب رژیم صهیونیستی را تقویت کند. در نتیجه شاهد برافروخته شدن یک جنگ بزرگ و ادامهدار در سطح منطقه باشیم. به طور حتم پکن نیز از این وضعیت استقبال میکند. هر اندازه آمریکا در جنگ خاورمیانه و اوکراین درگیرتر باشد، فضای مانور برای چینیها بیشتر فراهم خواهد بود. حتی آنها میتوانند به موضوع خاتمه دادن به بحران تایوان نیز فکر کنند.»
جنگ غزه مستعد ایجاد بینظمی منطقهای در خاورمیانه است
این کارشناس مسائل بینالمللی، در بخشی دیگر از اظهارات خود تاکید کرد: «روند موجود تنشها در جنگ غزه نشان میدهد که حتی در صورت پایان جنگ، نظمی در منطقه در قالب تعریف کلاسیک شکل نخواهد گرفت؛ بلکه شاهد نوعی بینظمی خواهیم بود. بینظمیای که سرانجام و پایان آن مشخص نیست. برای نمونه هم اکنون در نتیجه جنگ اوکراین شاهد نوعی بینظمی بزرگ در شرق اروپا هستیم که عملا هیچ راهحلی برای پایان دادن به آن وجود ندارد و نتیجه جنگ نیز همچنان در ابهام باقی مانده است. هر طرف تلاش میکند طرف مقابل را حذف کند. هر طرف جنگ نیز حامیان خاص خود را دارند. در نتیجه دچار نوعی سرگیجه و ابهام در تحلیل وضعیت موجود و آتی هستیم. مورد بارز این امر اختلافنظر بزرگ نسبت به چگونگی تعامل با جنگ اوکراین در میان کشورهای اروپایی و در سطح داخلی جامعه سیاسی آمریکا است. به نسبت منطقه خاورمیانه نیز با توجه به آنچه که مطرح شد انتظار میرود منطقه با بینظمیای مشابه با جنگ اوکراین مواجه شود. بینظمیای که هر طرف از جنگ حامیان و ابزارهای خاص خود را دارد و عملا بن بستی بزرگ ایجاد شود.»
زمینه برای افزایش نفوذ چین و روسیه در خاورمیانه مهیا است
سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان در ادامه تصریح کرد: «ممکن است در منطقه خاورمیانه دو اتفاق رخ بدهد. اگر صرفا حزب الله لبنان وارد درگیر شود، اعراب چندان مخالفتی ندارند. آنها حتی تلاش خواهند کرد که این گروه تصعیف است. اما اگر محور اصلی، غزه و کرانه باختری نیز وارد میدان جنگ شوند، فشارهای مردمی موجب خواهد شد، سران عرب سیاست نه چندان رضایتمندانهای از غرب داشته باشند. چنین وضعیتی مجددا زمینهساز افزایش نفوذ چین و روسیه خواهد شد.»
به ابتکار عمل و دیپلماسی قوی برای حفظ و تقویت نزدیکی به اعراب نیاز داریم
این کارشناس مسائل ژئوپلتیک در ادامه گفتههای خود در ارتباط با تاثیر جنگ غزه بر روند مناسبات ایران و اعراب تاکید کرد: «اگر ایران با رویکرد سنتی و کلاسیک در دیپلماسی خود که در چارچوب آن با کشورهای مختلف منطقه همانند عراق، لبنان، سوریه و قطر ارتباط نزدیکی دارد، با روند تحولات مواجه شود، نتایج چندان مثبتی حاصل نخواهد شد. ما نیازمند دیپلماسیای قدتمند و فراگیر هستیم که همراه با ابتکار عمل و آیندهنگری نسبت به تحولات آینده باشد. ما باید روند معادلات کنونی و آتی جنگ غزه را پیشبینی و برای هر مرحله برنامهریزی داشته باشیم تا به مناسبات ما با کشورهای منطقه لطمه وارد نشود. با ترسیم یک چشمانداز بزرگ باید وارد یک دیپلمسی قوی با همه کشورهای عربی و حتی ترکیه باشیم. ابتکاراتی باید صورت بگیرد که این احساس را در منطقه ایجاد کند که ایران آماده همکاری برای حل شدن بحران است. باید این احساس در سران عرب ایجاد شود که امکان کار کردن با یکدیگر وجود دارد. لذا برای جلوگیری از یک خونریزی بزرگ و جنگ طولانی، یک ابتکار دیپلماتیک فعال نیاز داریم. ما نیازمند به کارگیری دیپلماتهای قوی خواهیم بود. حتی شاید نیاز شود با آمریکا گفتوگو صورت بگیرد. تنها در این صورت است که تحولات منطقه موجب نزدیکی بیشتر ایران و اعراب در منطقه خواهد شد.»
تعویق بزرگ صلح ابراهیم قابل پیشبینی است
فرجیراد در ارتباط با تاثیرات جنگ غزه بر آینده صلح ابراهیم یا همان عادیسازی مناسبات اعراب و اسرائیل نیز گفت: «در صورت تداوم اصرار رژیم صهیونیستی بر جنگ فراگیر در غزه و ویران کردن این شهر در یک جنگ زمینی، به طور حتم روند عادیسازی با تعویق بزرگی مواجه میشود. کشتار چند هزار نفره فلسطینیها، اتفاقی قابل پیش بینی است که به طور حتم میتواند سالهای عادیسازی مناسبات میان اعراب و اسرائیل را متوقف کند.»