آرمان- مرتضی رفیعی: روز پنجشنبه ۱۳ تیرماه، در قسمت اول گفتوگو «آرمان» با فریدون عباسی دوانی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی پیشینه فناوری هستهای قبل و بعد از انقلاب واکاوی شد. قسمت دوم این مصاحبه با توجه به کاهش اجرای تعهدات برجامی منتشر میشود که توسط مقامات کشورمان اعلام شد. عباس عراقچی معاون وزیر امورخارجه کشورمان گفت: «روند کاهش تعهدات (برجامی) در راستای حفظ برجام است نه از بین بردن آن. ممکن است به خاتمه حضور ما در برجام منجر شود اما در این مقطع ۶۰ روزه به شکلی فرصتیاست که میتواند طرفهای مقابل از آن استفاده کنند. معتقدیم برجام سند معتبر و مهمی است و خواهان ادامه آن هستیم اما خواستههای ما از این سند هم باید محقق شود و چون این اتفاق نیفتاده ما در تعهداتمان تجدیدنظر میکنیم. حرکت ما داخل برجام و مشروع است و این اقدامات از نظر ما نقض برجام نیست. همزمان ما هم شکایات خود را از آمریکا و اروپاییها ارائه میدهیم. آنها هم در اجرای تعهداتشان کوتاهی کردند و باید پاسخگو باشند.» به همین منظور کاهش تعهدات برجامی ایران، بررسی تهدید مراکز و تاسیسات حساس کشور و اهمیت رآکتور آب سنگین اراک مورد بررسی قرار گرفته که در ادامه میخوانید.
آیا آمریکا و متحدین منطقهایاش توانایی هدف قرار دادن تاسیسات هستهای کشور را دارند؟ همچنین توانایی بازدارندگی و حفاظت کشور در برابر تهدیدات احتمالی این چنینی از تاسیسات استراتژیک کشور چگونه است؟
هر منطقهای که در آن پدافند وجود نداشته باشد امکان احتمالی مورد هدف قرار گرفتن آن وجود دارد. این مساله بستگی به پدافند کشورمان و اینکه تا چه میزان میتوانیم از سرمایههای کشورمان محافظت کنیم، دارد. بعید بهنظر میرسد در یک رویارویی احتمالی فقط تاسیسات هستهای مورد هدف قرار گیرد. اما آنها نمیتوانند با بمباران صنایع هستهای کشورمان توانمندی دانش هستهای کشور را از بین ببرند. چون صنایع صلحآمیز هستهای کشورمان در سراسر کشور پراکنده است. مگر آنها میتوانند تمام نقاط کشورمان را بمباران کنند؟ علم، دانش و فناوری کشور در یک نقطه محدود نشده است. اندیشه و تفکر انسانها قابل بمباران کردن نیست. صنعت هستهای کشور فقط هستهای نیست بلکه نفت، پتروشیمی و صنایع سنگین و سبک کشور را نیز شامل میشود. یعنی همه جای کشور میتواند یک سایت هستهای باشد. آنها بر این تصور اشتباه هستند که اگر نطنز را هدف قرار دهند همهچیز تمام میشود. این در حالی است که این گونه نیست. مگر سانتریفیوژ را نمیتوان در منطقه دیگری نصب کرد؟ مگر فوردو را نداشتیم؟ مگر مراکز تحقیقاتی کشورمان در یک نقطه متمرکز است؟ آنها مگر چند نقطه را میتوانند مورد هدف قرار دهند؟ مگر متخصصان کشور در یک نقطه متمرکزند که آنها بتوانند دانشمندان و متخصصان کشورمان را از بین برده و ترور کنند؟ دیگر کشورمان از این مرزها گذشته است. لذا آنها مسائل و تهدیداتی را که مطرح میدارند بیشتر رجزخوانی است. اگر دست به اقدام نظامی محدودی نیز بزنند بیشتر سمبلیک بوده و مصرف داخلی در کشور خودشان دارد.
علت اهمیت رآکتور اراک چیست و چرا تا این میزان کشورهای غربی نسبت به رآکتور اراک حساسیت دارد؟ همچنین رآکتور اراک در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
ساخت رآکتور نیازمند مقدماتی است که در ابتدا میبایستی توان شبیهسازی و محاسبات در کشورمان وجود داشته باشد. تمامی دستاوردهای نظری و علمی کشور میبایستی خود را بهصورت عملی نشان میداد و نیروهای کشورمان میبایستی مراحل مختلف را تست نهایی (همچون سیستمهای کنترل، ماشین سوخت گذار که طراحی ایران بود) میکردند. بنابراین مجموعه این توان علمی و تحقیقاتی کشور باید خود را در رآکتور اراک نشان میداد. لذا متخصصان کشور باید این تجربه را به تجارب قبلی خود اضافه میکردند، تا بتوانیم طراحی رآکتورهای با توان کم را برای تولید انرژی انجام دهیم. به عبارت دیگر رآکتور اراک به رآکتوری مبدل میگشت که دانشگاهها و مراکز علمی کشور از آن استفاده میکردند تا بهوسیله آن بتوانند در آینده در طراحیها و شبیهسازی و ساخت رآکتور از آن استفاده کنند و حتی در آزمایش موادی که در رآکتورهای هستهای استفاده شود. رآکتور تهران، رآکتوری با ماموریت تست و آزمایش مواد است در سال 1390 به بعد ماموریت اصلیاش را انجام داد. یعنی تست سوخت انجام شد این اقدام پیش از آن صورت نگرفته بود. یعنی کشور به اندازهای از توان علمی و فنی رسید که سوخت رآکتور اراک، تهران و بوشهر را در رآکتور تهران تست کرد. بنابراین رآکتور اراک میتوانست کار رآکتور تهران را تکمیلتر کند. اما در حال حاضر کشور از این امکان محروم شده است. همچنین رآکتور اراک، رآکتور آب سنگین بود، نه آب سبک. آب سنگین در داخل کشور تولید شد و اضافه بر نیاز اراک تولید و ذخیره شده بود. در حال حاضر میتوانیم ترکیبات دوتریومی را صادر کنیم. یعنی در هر مادهای که هیدروژن آن برداشته شود و هیدروژن سنگین جایگزین شود آن ماده رفتار دیگری از خود نشان میدهد که میتواند در پزشکی و تولید داروهای خاص تحول ایجاد کند. این مساله در حال حاضر در کشور انجام میشود. رآکتور اراک، رآکتوری بود که سوخت آن ایرانی بود، یعنی سوخت از منابع اولیه اورانیوم داخل کشور استخراج و تولید شده بود. فعالیتی که انجام میداد آن بود که در آن پارههای شکافتی انجام شود؛ چون اجازه داشتیم آنها را باز کنیم. این همان حساسیتهایی بود که قبل از انقلاب آمریکاییها داشتند که ایران این فعالیتها را در داخل کشور انجام ندهد. مذاکرات قبل از انقلاب آمریکاییها را مجاب کرد که ایران این حق را برای بازیافت سوخت محفوظ بدارد. رآکتور اراک میتواند چنین امکاناتی را برای کشورمان فراهم کند تا ما در داخل کشور سوخت خودمان را تست و تجارب خودمان را کامل کنیم. نکتهای که شاید بسیاری پلوتونیم با گرید سلاح را با پلوتونیم با گرید رآکتور اشتباه میگیرند، رآکتور اراک میتواند در آن پلوتونیم تولید شود، همانند هر رآکتور دیگری، حتی رآکتور بوشهر نیز در آن پلوتونیم تولید میشود، اما طرفهای غربی ادعا میکنند رآکتور اراک برای تولید پلوتونیم است. حال سوال اینجاست که چه اشکالی دارد که کشورمان در داخل پلوتونیم تولید کند؟ زمانی که رآکتور کشورمان تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد و مواد آن از معادن خودمان تحت نظارت مستقیم آژانس فرآیندهای مختلف همچون غنیسازی و تولید سوخت صورت میگیرد. حال اگر کشور پلوتونیم داشته باشد چه اشکالی دارد؟ آنها این شبهه را مطرح میکنند که پلوتونیم برای تولید سلاح تولید میشود. ما در مقابل بهصورت فرض محال مطرح میداریم کشورمان میتواند اورانیوم را غنی کرده و آن را به 90درصد برساند و برای ساخت سلاح مثلا استفاده کند؛ این چه استدلال غلطی است؟ حال سوال اینجاست که پلوتونیم و یا اورانیوم فقط در ساخت سلاح بهکار میرود؟ ایران میبایستی پلوتونیم را در داخل کشور تولید کرده و محققان و دانشمندان کشورمان روی آن کار کنند و پلوتونیم برای ساخت رآکتورهای آینده از آن استفاده شود. اینجاست که ما میگوییم پلوتونیم با درجه سلاح با پلوتونیم با درجه رآکتور با یکدیدگر متفاوت هستند. کشور بهدنبال آن است تا پلوتونیم با درجه رآکتور را بیرون آورد. لذا پلوتونیم مادهای است که انرژی را برای اندازه در مرتبه 1000 سال برای بشر تامین میکند. یعنی مقدار اورانیوم 238 که بر روی کره زمین وجود دارد و رآکتورهایی که ساخته شده است و یا در آینده ساخته و فعالیت میکنند پلوتونیمی تولید میکنند که عمر پلوتونیم تولید شده از 24هزار سال بالاتر است. نیمه عمر پلوتونیم بیشتر از 24هزار سال است. ولی میشود آن را نگه داشت و سوخت رآکتورها را از پلوتونیم ساخت. همان کاری را که پلوتونیم 240 میکند همان کار را اورانیوم 235 میکند. پس خداوند چنین نعمتی را به مردم ایران داده، چرا میبایستی نسل حاضر و نسلهای آینده خودمان را از آن محروم کنیم؟ چون یک عدهای این شبهه را مطرح میکنند که ایران دنبال دستیابی به سلاح هستهای است، اما ایران به هیچعنوان بهدنبال سلاح نیست. بهطور کل مساله حساسیت رآکتور اراک از دیدگاه غرب مساله پلوتونیم است. اما این در حالی است که ایران پلوتونیم را نه برای ساخت سلاح بلکه برای تامین سوخت رآکتورهای آتی میخواهد. بنابراین نسل آینده را نباید از این ماده محروم کنیم.
در مقطعی سرویسهای اطلاعاتی دشمن، سناریوی حذف دانشمندان هستهای کشورمان را کلید زدند. هدف آنها از عملیاتی کردن چنین سناریویی چه بود؟
دشمن در زمانی یکسری فعالیتهایی را انجام میدهد که بهصورت زنجیروار به یکدیگر اتصال و ارتباط معناداری دارد. آنها در ابتدا کشورمان را تحریم کردند تا ایران نتواند اقلام و کالاهای خاصی را خریداری کند. پس از آن کانالهای خرید را با تحریم تنگ کردند. لذا کالاها و تجهیزاتی را در اختیار کشورمان قرار دادند که این تجهیزات معیوب بودند. بهعنوان نمونه تجهیزاتی همچون شیرآلاتی بود که در ساخت سانتریفیوژها به کار برده میشد اما در مقابل گاز UF6 اصطلاحا خورده میشدند. همچنین در الکتروموتورها و پمپها دست کاری کرده بودند. همچنین با ویروس بهدنبال از بین بردن تاسیسات هستهای کشورمان بودند. در مقاطعی موفق میشدند و ما حواسمان نبود که آنها تا این میزان خباثت به خرج میدهند. اما بعد که متوجه میشدیم دانشمندان کشورمان چنین مسائلی را رفع میکردند. آنها همچنین سناریوی ترور را نیز در دستور کار خودشان داشتند. این گونه مطرح میداشتند حال که تجهیزات ایران از بین نمیرود بهدنبال از بین بردن مهرههای کلیدی و دانشمندان هستهای کشورمان رفتند. حال سوالی که مطرح میشود این است که مگر چرخه صنعت صلحآمیز هستهای کشورمان با این عظمت به چند نفر محدود میشود. این گونه نبود چون تعداد زیادی از افراد بودند که بخش علمی را راهبری میکردند. هدف دشمن از ترور حذف فیزیکی افراد بود که کشور از وجود آنها محروم شود. اما آن مسالهای که توسط دشمن دنبال میشد مرعوب کردن جامعه علمی کشور بود. یعنی آنها آمدند شروع کردند افرادی را که در رأس بودند ترور کردند و تعداد دیگری را نیز در پی ترور بودند که در لیستشان قرار داشتند. با چنین اقداماتی جامعه مرعوب نشد. بعد از آن آمدند سطح ترور را بازتر کردند و در سطح بدنه کارشناسی وارد شدند، شهادت شهدایی همچون رضایینژاد و احمدی روشن بعد از شهادت شهدایی همچون علیمحمدی بود که در حوزه کارشناسی و مدیریت میانی قرار داشتند. این مساله باعث شد تا جمع زیادی از دانشجویان کشورمان بخواهند در چنین رشتههایی تحصیل کنند و یا در سازمان انرژی اتمی مشغول به کار شوند. هر چند به آنها توصیه شد که هر کس در همان رشتهای که مشغول به فعالیت و تحصیل است، اگر خوب درس بخواند به درد کشور و انرژی اتمی میخورد. به عبارت دیگر نقشه دشمنان خنثی شد و باعث رویش در کشورمان شد. در هر صورت کشور در این زمینه ضربه نخورد اما ضربه اساسی را متاسفانه برخی از داخلیها زدند. بقایای دانش این عزیزان کماکان در سطح وسیعتر و حتی برخی اوقات عمیقتر از گذشته وجود دارد. بهگونهای که نیروهایی در کشورمان وجود دارند که میتوانند همان فعالیتها را ادامه دهند. اما بعضا این تصمیمات سیاسی است که موجب دلسردی نیروهای متخصص بهخصوص جوانان در این حوزه میشود. بهعنوان مثال وقتی مشاهده میکنند بهصورت دفعی سیاستمداران سرعت را از یک به صفر میرسانند. بهگونهای که در مقطعی از زمان یک فناوری حق مسلم ماست اما یک مرتبه مبدل به دشمن زندگی مردم میشود باعث سرخوردگی متخصصین میشود. همچنین زمانی که بودجههای لازم تخصیص داده نشده و توجه لازم صورت نگیرد استعدادها بهدنبال فعالیتهای دیگری میروند که این مساله برای کشور زیانآور است.
باتوجه به آنکه برخی مدعی شدهاند که برجام صنعت هستهای کشور را نابود کرد و همچنین طی روزهای گذشته مسئولان کشورمان اعلام کردند تعهدات برجامی کاهش مییابد، آیا برجام صنعت هستهای کشورمان را تحت تاثیر قرار داد؟
قبل از برجام خودمان تمام دستاوردهای کشورمان را در سال 1392 گذاشتیم و وزیر خارجه کشورمان این کار را انجام داده است. در همان زمان در مصاحبهای مطرح کردم ایشان همه دستاوردها را گذاشته و شکلات گاززدهای را با خود آورده است. در آن زمان استدلال کردم که حدود 2/4میلیارد دلار در 4 ماه به ما دادند اما آنها ما را به بانکی ژاپنی حواله داده بودند که آن بانک ژاپنی نیز آن را به بانکی سوئیسی حواله میدهد. هر کس هم فکر میکند بانکهای سوئیس قدرتمندند اشتباه میکند. بانکی بود که بیشتر از روزی یکمیلیون دلار نمیتوانست حواله کند. یعنی با گذشت یک سال 365میلیون دلار در اختیار کشورمان قرار میدادند نه 2/4میلیارد دلار. به عبارت دیگر اشتباهات این گونهای بر مبنای مبانی نظری بود. بهنظر میرسد تا حدودی اجرای این نظریه ناشیانه بود. این نظریه در میان برخی از کارشناسان علوم سیاسی، روابط بینالملل و حقوق بینالملل رواج دارد. همچنین دستگاه اجرایی نیز به نوعی بهدنبال آن بود تا به نوعی مساله را با طرف مقابل حل کند. این در حالی است که مساله غرب با کشورمان واقعا هستهای نبود و نیست، مشکل غرب با کشورمان مبانی انقلاب است. علم و فناوری هستهای یک شاخص است. مانند کوه یخی که همه آن زیر آب باشد و قله آن بیرون است، این قله دانش و صنعت هستهای کشور است. اما گفته میشود حال که مساله هستهای قطع شد، بقیه این کوه یخ نفوذ منطقهای و توانمندی دفاع موشکی و... را مطرح میکنند. بهطور کل مساله آنها انقلاب مردم ایران است. حال عدهای بر این نظر هستند که انقلاب تمام شده است ما هم کشوری همانند کشورهای دیگر. وقتی این نظریه وجود داشته باشد در چارچوب تنش زدایی به ترتیب امتیازات داده میشود. اما در مقابل عدهای دیگر مطرح میدارند مشکل با این مسائل حل نمیشود بلکه مشکل با پاک کردن انقلاب و کنار گذاشتن مقاومت و روحیه انقلابی حل میشود. در حال حاضر این دو قطب در جامعه فعالیت میکنند. برجام پایین آوردن توانمندی کشور در جنگ واقع نشده است. بهنظر میرسد برخی از مسائل مصرف داخلی دارد. 10 تن اورانیوم غنی شده از کشور خارج کردند. تا چه زمانی و چند سال طول میکشد تا آن میزان اورانیوم غنی شده جایگزین شود. بهنظر میرسد باید یک بار برای همیشه تصمیمگیری شود و اقتدار کشور نباید از بین برود. چرا برخی از عزیزان مذاکرهکننده سیاسی از نظرات کارشناسی فنی استفاده نکردند. به امید خداوند از این تجربه کشور استفاده کرده و همدلی و همراهی با یکدیگر را بیشتر کرده و باید یاد بگیریم که به منتقدین توهین نکنیم. اجازه دهیم حرفها زده شود و اتاقهای فکر کار کنند همچنین دستگاه دیپلماسی کشور نیز میبایستی از نظرات گوناگون استفاده کند. باید منطق را بپذیریم.
صنعت هستهای کشور تا چه میزان بومی شده و اینکه فاصله کشورمان با کشورهای پیشرفته غربی در این زمینه چقدر است و تا چه میزان متخصصان کشورمان توانستهاند این فاصله را کم کنند؟
شاید مثالی که میتوان زد مساله خودروسازی کشورمان است. در صنعت خودروسازی کشورمان خودروی سواری، ترآکتور، کمباین و... ساخته میشود. همچنین میتوانیم کپی هم بکنیم. بدین معنا که اگر صرفه اقتصادی داشته باشد میتوانیم کپی هم بکنیم. اگر کشورمان به بازار جهانی برای فروش دسترسی داشته باشد قاعدتا بسیاری از تجهیزات را میتوانیم بسازیم. تغییر نرخ ارز بهعنوان نمونه میتواند صرفه اقتصادی برای تولید در داخل کشور را بالا ببرد. لذا تکنولوژی در کشور وجود داشت که این تکنولوژی نوپا بود. به عبارت دیگر ما در داخل کشور تجربه اندوزی کرده بودیم. اما نکته کلیدی این است که سطح تکنولوژی کشورمان تا چه میزان است. بهعنوان نمونه trl که در حوزه صنعت مطرح میشود عدد آن میبایستی بین 1 الی 9 باشد. با صراحت میتوان گفت که در حوزه سانتریفیوژ trl کشورمان در ماشینهای اولیه یعنی IR1 نزدیک 9 بوده است. بهگونهای که تمامی طراحیها در داخل کشور صورت میگرفت. حتی موادی که برای ساخت قطعات مصرف میشد این موارد در داخل کشورمان تهیه میشد. درست در برجام همان ممنوع شده است. چرا چون با آن میتوانیم غنیسازی را بومی شده در ایران انجام دهیم. اما در قطعات و تجهیزاتی که trl آن عددش در حد 1 و 2 است مطرح میدارند که از 8 سال دیگر شروع کنید آن را بسازید. حالا در آنجا محدودیت برروی مواد را مطرح میکنند. یا اینکه جریانات سیاسی بهگونهای صورت مساله را پاک میکنند. یا کانال خرید را در خارج از کشور ببندند. بنابراین کشورمان در زمینه ساخت رآکتورهای کوچک و تحقیقاتی کاملا میتواند خودکفا باشد. در ساخت شتابدهنده میتواند خودکفا باشد. در حوزه اندازهگیری تابشها و محاسبات هستهای تبحر بسیار زیادی نیروهای کشور دارند. همچنین در حوزه نظری بسیار قدرتمند هستیم. در زمینه ساخت رآکتورهای قدرت با توان پایین در آستانه راهاندازی رآکتور اراک قرار داشتیم. اگر رآکتور اراک به همان شکل راهاندازی میشد دستاورد بسیار بزرگی بود که ما در حوزه ساخت رآکتورهای قدرت میتوانستیم داشته باشیم و آن را به رآکتورهای کم توان و توان متوسط و در یک دورنمای 20ساله به رآکتورهای بالای 1000 مگابایت برسیم، که این مسائل را آغاز کرده بودیم که شروع کنیم که متاسفانه تا حدی راکد ماند. در زمینه تولید، استخراج و اکتشاف و انجام فرآیندهای مختلف سوخت کشورمان کاملا خودکفاست. در حال حاضر چرخه سوخت بیش از 95درصد ایرانی است. آن 5درصد باقی مانده نیز در رابطه با بازفرآوری سوخت است که متاسفانه برای ما در برجام ممنوع شده است.