کد خبر: ۱۰۴۸۶۰
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۹
هنگام خاک‌سپاری یکی از نزدیکان پابه‌سن‌گذاشته، فرزندش به‌شدت بی‌تابی می‌کرد و بر سروروی خود می‌کوفت. با خودم فکر کردم که خب! احتمالا مرگ عزیزان دشوار باشد، اما نه در این اندازه که او وانمود می‌کند! از پدرش سنی گذشته بود و زندگی هم که ابدی نیست و‌... شاید این‌همه سروصدا و بی‌تابی، ریشه در جای دیگری دارد! پدرم درگذشت. در هنگام خاک‌سپاری‌اش رفتارهایی کردم از جنس همان رفتارهای آن فرزند پدردوست! این تجربه تلخ از بدگمانی‌ام نسبت به رفتارهای بی‌تابانه او و داوری شتاب‌زده و تا اندازه‌ای دور از اخلاقم، شرمنده‌ام کرد! تجربه‌ای که سبب شد این شعر معروف را بیش از هر زمانی درک کنم که: آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم/ احساس سوختن به تماشا نمی‌شود.
این روزها بیماری کرونا امان از جامعه جهانی بریده است. روان بسیاری را فرسوده و طاقت بسیاری را طاق کرده و از همه مهم‌تر فشاری اقتصادی کمرشکنی را بر بخش بزرگی از انسان‌ها تحمیل کرده است. بسیاری از کشورها برای پشتیبانی و البته کاهش بار روانی و استرس شهروندان، بسته‌های حمایتی؛ از پولی و کالایی گرفته تا خدمات بهداشتی- پزشکی، ارائه داده‌اند. این طرح‌ها در چنین کشورهایی افزون‌بر کاهش فشارهای اقتصادی، توانسته افسار بر دهان کرونا بزند و سبب کاهش آسیب شده است. در این روزهای سخت، گفت‌وگوهای گاه‌وبی‌گاه با دوست و آشنا و فامیل و همکار، ژرفای فاجعه را دوچندان کرده و شنیدن داستان‌های برخی آتش بر جان آدمی می‌زند؛ دوستی که به‌خاطر خود و بیشتر خانواده‌اش، بیش از 50 روز است در مرخصی بدون حقوق به‌سر می‌برد و نهایت کار را فروش حلقه‌های ازدواج می‌داند، آشنایی با جوانی که یک سال اجاره سنگین، سود اندک و گاه زیان‌های ماهانه را تحمل کرده برای فروش‌های نوروزی‌اش، کارگر فصلی‌ای که همه امیدش بساط یک ماه آخر سال بود و اندک‌درآمدی که بتواند از خجالت زن و فرزندش به‌در آید و....
نگارنده فرهنگی است و بیش از هر حرفه‌ای، تجربه معلمی و فشارهای مادی و غیرمادی آن را دارد و البته با معلمان فراوانی سروکار دارد. جدای از خود، که آب‌باریکه حقوق می‌آید و آموزش‌های مجازی را حلال می‌کند! نیروهای آزاد مدرسه‌های غیردولتی، معلمان خریدخدمتی، زبان‌آموزان آموزشگاه‌های خصوصی و نیمه‌خصوصی زبان مانند کانون زبان ایران که نهادی از زیرمجموعه‌های آموزش‌وپرورش است، نیروهای قراردادی و حق‌التدریس و شرکتی و... که کم‌وبیش همه‌شان بنابر قراردادهای یک‌طرفه با دولت یا کارفرمایان خصوصی‌شان، عموما روزمزد هستند و این روزها مانند بسیاری از شغل‌های دیگر زیر فشارهای شدید اقتصادی هستند. شنیده شد که آموزش‌وپرورش در پیامی دستوری از کارفرمایان مدرسه‌های غیردولتی خواسته که حقوق معلمان خویش را بپردازند و البته آنها نیز - درست یا نادرست- پرداخت‌ها را موکول به دریافت شهریه‌ها که این روزها وضع خوبی هم ندارد، کرده‌اند و با این استدلال، برخی‌هایشان حتی از پرداخت ماه‌های گذشته نیز سر باز می‌زنند! آیا زمان آن نیست که کاربه‌دستان آموزش‌وپرورش با بررسی‌های موشکافانه مدرسه‌های دولتی، غیردولتی و مؤسسه‌های وابسته، آنها را برای ادامه پرداخت‌هایشان یاری کنند؟ در روزگارِ سختی است که کاردانی و کارآمدی هر کس آشکار و تأثیرگذار می‌شود والا در وضع عادی، هر کسی کار خودش را انجام می‌دهد!  
به نظر می‌رسد این روزها زمان کمک دولت و نهادهای حاکمیتی به مردم از جمله چنین معلمانی است، معلمانی که سال‌ها تن به تبعیض‌های گوناگون داده‌اند تا شندرغازی را بر سر سفره خود یا خانواده ببرند. هیچ زمانی مانند شرایط امروز کمک‌های سازمانی نمی‌تواند اثرگذار، نتیجه‌بخش و انگیزه‌زا باشد. بی‌گمان تا آتش فشار اقتصادی بر تن و جان کسی نیفتد، چندان درک و حسی در این زمینه نخواهد داشت! نمی‌دانم چگونه! اما بد نیست اندکی خود را به‌جای دیگران بگذاریم تا شاید، شاید! درکی از وضع مردم کم‌درآمد داشته باشیم تا شاید، شاید! در زمان تصمیم‌گیری، کمی هم به فکر دیگران باشیم.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار