کد خبر: ۲۰۳۰۲۲
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۶

استعدادیابی ضرورت تربیتی کودکان

اصغر نعمتی

مدیرمسئول و مدرس دانشگاه

تربیت درست کودکان از دغدغه‌های اصلی والدین است. والدین علاقمند و مشتاق تربیت کودکی هستند که ضمن تأمین آمال و آرزوهای آنان در آینده جامعه و زندگی شخصی نیز مؤثر و مفید باشند. یکی از مواردی که تربیت صحیح کودکان را با چالش جدی مواجه می‌سازد، ضعف آگاهی والدین در استعدادیابی فرزندنشان است.

شوربختانه برخی باورهای نادرست در مسیر تربیت کودکان آثار و پی‌آمدهای زیانباری را متوجه آینده آنان می‌کند. یکی از این باورها ارتباط دادن موفقیت فرزندان با نمرات و امتیازات بالایی است که در برخی دروس کسب می‌کنند، اما واقعیت این است که موفقیت کودک و یا الزام وی به کسب نمره و امتیاز بالا در درس مورد نظر دلیل تضمین آینده روشن و شکوفایی وی نیست! کسب نمره بالای کودک در درس ریاضی مؤید هوش و استعداد وی نیست، بلکه استعدادیابی فرایندی است که باید توسط والدین و با کمک مشاوران این حوزه شناسایی شود.

واقعیت این است که پژوهش‌های دانشمندان حاکی از وجود هوش‌های چندگانه در انسان است و در صورتی که کشف و استعدادیابی فرزندان با کمک مشاوران مجرب منجر به کشف استعداد واقعی فرزند در هر کدام از این هوش‌ها ‌شود، آینده درخشان‌تری را می‌تواند برای وی رقم زند. به‌طور طبیعی هنگامی که از هوش و استعداد سخن به میان می‌آید ناخودآگاه ذهن همه افراد به ویژه والدین معطوف به آی کیو (IQ) یا ضریب هوشی می‌شود در حالیکه طبق نظریه گاردنر برای به دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی اکتفا کرد و توجه به سایر هوش‌های فرد نیز باید مورد نظر قرار گیرد. وی با تقسیم‌بندی و توصیف هوش‌های چندگانه شامل، هوش کلامی و زبانی، هوش منطقی و ریاضی، هوش بصری و مکانی، هوش حرکتی و جسمانی، هوش میان فردی، هوش درون فردی، هوش موسیقایی و هوش طبیعت گرا، دریچه جدیدی را در استعدادیابی و شیوه‌های آموزش و تربیت صحیح کودکان گشوده است.

به طور طبیعی مبنا قرار دادن این دیدگاه و فاصله گرفتن از تفکر سنتی ارزیابی فرزندان براساس ضریب هوشی، می‌تواند فقط پایانی بر بسیاری از دغدغه‌ها و تعارض‌های تربیتی و آموزشی باشد. به این معنا که در صورت ارزیابی فرزندان و شناخت ظرفیت‌های هوشی آنها، می‌توان برنامه درستی را در مسیر موفقیت‌های تحصیلی و تربیتی آنها تبیین کرد. بعنوان مثال کودکی که واجد هوش حرکتی مطلوبی است و از هوش منطقی و ریاضی ضعیفی برخوردار است باید در معرض آموزش‌هایی قرار گیرد که در آن استفاده از فیزیک بدنی و سیستم‌های ادراکی و مکانیکی مغز در حل مسائل شامل فهم دنیا از طریق بدن نظیر رشته‌های ورزشی، آزمایش‌های دستی، ایفای نقش، استفاده از دست‌ها برای خلق کردن، بیان احساسات از طریق بدن، بازیگری و ... اشاره کرد.

یا چنانچه در ارزیابی‌ها مشخص شود فرزندی واجد هوش موسیقایی است، تلاش و الزام وی برای کسب موفقیت در موضوعاتی مانند منطق و ریاضی که لازمه آن توانایی حل مسأله، تقسیم‌بندی و طبقه‌بندی اطلاعات و کار کردن با مفاهیم انتزاعی است، عقلانی بنظر نمی‌رسد. پژوهش‌های روانشناسان نشان داده است که همه انسانها به نسبتی از انواع هوش‌های چندگانه ذکر شده برخوردار هستند، اما درصد آن از فردی به فردی دیگر متفاوت است. اگرچه می‌توان با تمرین و ممارست به تقویت هر کدام از آنها پرداخت اما ارزیابی استعداد کودکان در هوش‌های چندگانه و تدوین برنامه‌های آموزشی و تربیتی وی مبتنی بر نقاط قوت، تأثیرات شگرف و موفقیت تضمین شده فرد رادر آینده زندگی شخصی و اجتماعی او در پی خواهد داشت.

متأسفانه یکی از مشکلاتی که در رویه‌های سنتی تربیت کودکان وجود دارد ارزیابی توانمندی آن براساس ضریب هوشی است که متکی بر مباحث حل مسأله است، به طوری که اگر کودکی توانایی حل مسأله بیشتری در درسی نظیر ریاضی برخوردار بود با هوش‌تر تلقی می‌گردد و بالعکس کودکی از این نظر واجد برجستگی نبود، برداشت منفی را در ذهن‌ها متبادر می‌‌نماید در حالیکه شاید فرد ضعیف‌تر در زمینه‌هایی چون هوش حرکتی یا موسیقایی از توانمندی بسیار بالایی برخوردار باشد و خانواده‌ها از آن غافل هستند.

لذا باید هم والدین و هم نظام آموزشی در شیوه آموزش و برنامه‌ریزی‌های مربوط به مباحث تربیتی معیارهای نوینی را جایگزین شیوه‌های سنتی کنند، قرار نیست براساس یک تفکر و ذهنیت عمومی، همه ریاضیدان یا پزشک شوند و بالاجبار کودکی که استعداد ریاضی قوی ندارد بعنوان معمار و مهندس عمران تربیت شود چرا که اگر چنین هم شود، در آن رشته درخشش چندانی نخواهد داشت. در حالیکه این فرد در صورت شناخت نقاط قوت وی در بین هوش‌های چندگانه، می‌تواند یک موسیقیدان موفق، خواننده‌ای توانا و یا بازیگری صاحب ذوق شود.

این مثال‌ها را ذکر کردم تا والدین محترم در راستای تضمین آینده درخشان برای فرزندانشان در گام اول به شناسایی استعدادها و نقاط قوت آن پرداخته و در گام دوم برنامه‌های آموزشی و تربیتی فرد را بر همان اساس تنظیم و پی‌گیری نمایند. باید همگان به این باور برسیم که انسان‌ها با ظرفیت‌های متنوع و متفاوت هوشی به دنیا می‌آیند و نسخه‌های تربیتی ما نیز باید منطبق با این تفاوت‌ها، منعطف و متناسب سازی شود.

به امید روزی که با ارتقای آگاهی عمومی به‌ویژه والدین و همراهی و دقت نظر نظام آموزشی، تربیت و آموزش کودکان مناسب با توانایی‌های هوشی آنها همسو و همگرا گردد. انشاالله

 

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار