آیلین سیروس: این روزها واژه پرسنال برندیگ در شبکه های اجتماعی و بیزینس های مختلف بسیار به چشم می خورد. اما اینکه این واژه از کجا سر بر آورد و دقیقا به چه معناست هدف اصلی این مقاله است.
پرسنال برندینگ، یعنی نام و شخصیت صاحب یک برند درهرجاییکه مردم با پیج یا محصولی مشابه آن مواجه شدند برایشان افراد تداعی شود. به بیان دیگر هرجایی که مشتری با کالایی مانند روسری، لباس و... روبرو میشود، به یاد آن برند خاصی که به خوبی دربارهاش تبلیغ شده بیفتد.
البته در شرایط کنونی جامعه و تورم بالا، افراد ترجیح میدهند مقدار پولی را که میخواهند برای خرید کالای موردنظرشان خرج کنند، صرف خرید فلان کالایی که برندش را بهتر میشناسند، کنند. این مورد درباره تبلیغات نیز صدق میکند. یعنی افراد مقدار پولی را که قصد دارند برای تبلیغ کالایشان خرج کنند، به سایت معتبری که تبدیل به یک برند شناخته شده است، دهند.
حال دوباره به مهم بودن شخصیت سازی باز میگردیم. یعنی در پرسنال برندینگ هم افراد باید صاحب برند را با ویژگی خاصش بشناسند. مثلا: موی بلند و فرفری، سبیل و در کل با یک ویژگی خاصی که صاحب برند دارد، بشناسند. به عنوان مثال، افراد با دیدن نان بگویند: این نان همان برندی است که صاحبش نانهای مثلثی میفروشد؛ یا با دین یک کفش و لباس بگویند: این فرم کفش و لباس، مربوط به همان برندی است که صاحبش سبیل بلند و مو فرفری دارد یا آن خانمی که همواره کفش و لباس فلان مارک میپوشد، است. در اینجا صاحب برند، در واقع صاحب یک نوع پرسنال برندینگ شده که در ذهن مخاطبش نشسته است. در نتیجه همانطور که در بالا آوردیم مشتریها به سوی برند یا پیج یا فردی میروند که بیشتر آنرا بشناسند و با آن ارتباط بهتری گرفته باشند.
چگونه یک پرسنال برندیگ معتبر شویم؟
برای آنکه پرسنال برندیگ خود را به مرحلهای برسانید که دیگران آنرا بشناسند، چندین راه وجود دارد. زیرا تنها از یک راه اینکار شدنی نیست. راه اول، سوشال مدیا است، سوشال مدیا تنها در اینستاگرام نیست بلکه در فضاهای مجازی چون تلگرام، یوتوب، توئیتر، سوشال مدییاهای ایرانی و هرجایی که امکان دارد که یک نفر شما را ببیند. به این روش میگویند: (برندینگ در سوشال مدییا) راه دوم: بیزینسهای لوکال یا محلی: مثل سالن زیبایی در شهری که نیازی به دیده شدن در شهرهای دیگر ندارد و تمرکزش بر شهر خود است. پس در این شیوه بیزینس شما باید بررسی کنید که چه تعداد از آدمهایی با چه ویژگیهایی در شهرتان باید شما را بشناسند.
نکته: در این قسمت موضوع اینکه فقط معروف شوید و همه شما را بشناسند، نیست. پس اول، باید بررسی کنیم که چه کسانی باید شما را ببینند. دوم، تبلیغات محلی است. مثلا تبلیغات از طریق تراکتها، بیلبوردها، رادیو و تلویزیون محلی، امکان عمومی بویژه در استخرها و... جاییکه ویژگیهای شما همانطور که در بخش بالا گفته شد( موهای فرفری، سبیل بلند و...) شناخته شود. شما هر اندازه که خودتان را بیشتر در معرض دید عموم قرار دهید، فروشتان بیشتر خواهد شد.
بحث پرسونال برندینگ این نیست که با یک تبلیغ معروف و دیده شوید، بلکه پرسونالبرندینگ پایه دارد و شما باید در ابتدا آن پایه را ساخته باشید. نکته در اینجاست که اگر با تبلیغات ادعا میکنید که سیستم شما برتر از دیگر سیستمهاست آیا بهترین خدمات را هم نسبت به سیستمهای دیگر ارائه میدهد؟ پس پیش از پرسونالبرندینگ ابتدا باید سیستم خود را آماده کنید.
اکنون پس از آنکه پرسونالبرندینگ را انجام دادید و مخاطب با شما آشنا شده و وارد صفحۀ شما شد، به مدیریت و او و اینکه چگونه سفری مشتری شما آغاز گردد، میپردازیم. آن کسی که در صفحۀ اینستاگرام شما آمده و آنرا فالو کرده، اکنون میتواند تبدیل به مشتری، فالورفعال و عدد شود. در اینجا برای شما که به دنبال فروش محصول و درآمدزایی هستید، مشتری شدن فالور مهم است.
متاسفانه بسیاری این نکته را نادیده گرفته و پیج خود را فعال میکنند در صورتی که خبری از تبلیغات اولیهای که کرده بودند، در آن نیست. اگر میخواهید مخاطبی را که در صفحه خود اضافه کردهاید با تبلیغات تبدیل به مشتری گردد، باید نوع تبلیغات شما طوری باشد که همسو با آموزشها، محتوا، پُستها و استوریهایی بارگذاری میکنید، باشد. باتوجه به فیلترینگ اینستگرام و محدود شدن زمان، گذاشتن جایزههای گوناگون دیگر جوابگوی مشتری نخواهد بود. مخاطب وقتی وارد صفحه شما میشود، سه ثانیه برای دیدن پروفایتان و سه ثنیه برای دین بایویتان وقت میگذارد.
شما باید برای مخاطبی که به صفحۀتان میآید، مسیربندی کنید. کسی که وارد صفحه شما میشود، باید آدرس داشته باشد. شما وقتی وارد هتل میشوید، آدرس اتاقتان، سالنغذاخوری و... را میگیرید، بنابراین مخاطبی که وارد بایوی شما میشود، باید آدرس بگیرد و باتوجه به آن آدرس شروع به دیدن پُستها و محتواهایتان کند.
وفاداری مشتری
تمام بیزینسهای بزرگ دیلیل بزرگ شدن خود را فقط در یک موضوع میدانند؛ و آن دایره بزرگ مشتریهای وفادارشان یا مشتریهای تکرارشوندهشان است. کسانیکه بارها از آنها خرید میکنند.
همه تلاش خود را باید به انجام رسانید تا مشتریهایتان به مشتریهای وفادار و تکرارشونده تبدیل شوند.
مشتری را معتاد به محصول و خدمات خود کنید. یعنی اینکه مشتری شما به این موضوع فکر کند که محصول یا خدماتی که به او میدهید، وجود نداشته باشد، او نمیتواند یک زندگی خوب داشته باشد و زندگیش به مشکل خواهد خورد. پیوسته در صفحات مجازی که او در آنها سر میزند، برایش پیام و استوری بگذاری و اینگونه پیوسته جلوی چشمانش هستید. در اینجا است که شما دیگر نمیفروشید بلکه آنها از شما محصولتان را خریداری میکنند. (به نوعی از فروشندگی درآمده و به خریدار تبدیل شدهاید.) این بسیار مهم است. زیرا آدمها دوست ندارند که شما مجبور به خریدشان کنید. آدمها دوست ندارند محصولی به آنها فروخته شود. بلکه آدمها دوست دارند خودشان انتخاب و خرید کنند. پس هنگامیکه وارد ضمیرناخودآگاه مخاطب خود شوید، زمانیکه همیشه جلوی چشمانش باشید و همیشه بخشی از شما را در همه جای زندگیش ببیند آن وقت، زمانی است که خودش به سراغت آمده و محصول یا خدماتت را از شما خریداری میکند. در واقع خودش مشتری شما میشود.
ذهنیت فروش، ذهنیت بازنده
ذهنیت فروش، ذهن پولساز یا ذهنیت برنده فروشنده پولساز باعث میشود که عدهای درآمد زیاد داشته باشند و عدهای درآمد نداشته باشند. اگر فکر کنی که شرایط بازار بحرانی است و نمیتوانی محصول خود را بفروش برسانی، سخت دراشتباه هستی. زیرا در همین بازار دچار بحران یا به زبان عامیانه بازار خراب خیلی از رقبای شما در حال فروش محصولشان هستند. به این دلیل که ذهنیت برنده دارند. یعنی پشت هر استوری و محصولی که میگذارند، تفکری مثبت وجود دارد. آنها به دنبال فقط بیو گرفتن و چیزی در استوری خود بگذارند، نیستند. درباره این موضوع سه راهکار به شما داده میشود:
یک: هر شب پیش از خواب و پیش از اینکه فردا برسد، به این بیاندیشی فردا کلی از محصولتان را میفروشید. دو: تمام دایرکتهایی را که از قبل داشتید و به فروش تبدیل نشده است، با آنها با ذهنیت برنده برخورد کنید. یعنی با این ذهنیت که آن فرد به محصول و خدمات شما احتیاج دارد، صحبت کنید و دوباره آنها را وارد مسیر فروش کنید. سوم: فردا کاملا و بطور مستقیم در استوریهایتان محصول و خدمات خود را هدف قرار بدهید و بفروش برسانید.