کد خبر: ۲۱۰۷۱
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۴
نیما بهدادی مهر
بدن جوان در تبی شدید می سوزد و عمه بزرگوارش در خیمه کنار اوست. هر لحظه خبری به او می رسد؛ اویی که قرار است ادامه دهنده مسیر ولایت باشد و راز عاشورا را با تاریخ در میان بگذارد.
 
به او خبر می رسد که برادرش علی اکبر(ع) به شهادت رسید. قلبش لرزید و هنوز داغدار برادر خود است که خبر تلخ دیگری به او رسید. پسرعمویت قاسم(ع) نیز به کاروان شهدای نینوا پیوست. حضرت سجاد(ع) اشکی بر چهره دارد و از جفای امت محمد(ع) در حق خاندان نبی دلش گرفته است.
 
اما هنوز عمویش عباس(ع) و پدرش حسین(ع) در میانشان است و به اطمینان حضور قمر بنی هاشم آسوده خاطر به چهره پدرش می نگرد. اویی که تاریخ نوحه گر رخداد واپسین لحظات عمرش است. ناگاه به یاد سخن عمویش حسن بن علی(ع) می افتد. حسین جان هیچ روزی به تلخی روز تو نیست؛ هنگامی که سی هزار نفر که خود را از امت جدمان می نامند برای کشتن تو از هم سبقت می گیرند.
 
حضرت سجاد(ع) همه آنچه را در مدت زندگانیش دیده و شنیده است مرور می کند و به نقش مهمی که پس از پدر بر عهده اوست فکر می کند. ناگاه فریاد پدر را می شنود و پی به رویداد تلخی که افتاده است می برد. رو به عمه اش می کند؛ اشک پهنای صورت بانو زینب کبری(س) را پر کرده است. فریاد وا عباسا دشت نینوا را پر می کند.
 
فرزند مرتضی علی(ع) بر شمشیر خود تکیه داده است و لحظه شهادت برادرش عباس را مرور می کند. در دل حسین غوغایی است و سجاد این نکته را به خوبی درک می کند. در لحظه ای شمشیر حمایل می کند و به سوی آوردگاه می شتابد. فریاد پدرش و درخواست او از حضرت زینب(س) سبب می شود تا عمه با شتاب به سمت ذخیره نبوت و ولایت برود واو را به خیمه گاه بازگرداند.
 
جوان در تب می سوزد و شهادت عمویش عباس نیز بر شدت بی تابی و بیماری سخت او افزوده است. پدر برای وداع به خیمه او می رود و با نگاهی پرمهر می گوید: علی جان از این پس سالار این کاروان تویی و راز ولایت را به عمه اش زینب(س) می سپارد و به آوردگاه می شتابد.
 
شوق دیدار پیامبر(ص) را دارد و نگاهی به آسمان می اندازد. چهره پدرش علی مرتضی را می بیند که به او پیغام شیرینی را می دهد که مدت هاست منتظر آن است. حسین جان بیا که منتظر توئیم. جدت محمد، مادرت فاطمه، برادرانت حسن و عباس، عموهایت جعفر و حمزه و صفی از انبیا همگی چشم به لحظه ای دارند که به بهشت وارد شوی. لحظه دیدار نزدیک است حسینم.
 
مولا حسین(ع) با قلبی مطمئن به سمت شهادت می رود وفردایی در نظرش می آید که امت مسلمان با یاد او و یارانش در محرم سیاهپوشند و نام او را صدا می کنند و پیام مهمش را فریاد می زنند؛«هیهات منا الذله».
برچسب ها: عاشورا ، تاسوعا ، محرم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار