گروه اقتصاد کلان- ایلیا پیرولی: عصر ارزانی نرخ دلار پایان یافته است. انگار دیگر همه فرمولهای پولی بانک مرکزی دیگر نمیتوانند بازار ارز را کنترل کنند. حالا شگردهای بازار سیاه و همان نئوفودالیسمهاست که بازار ارز را در کنترل خود درآوردهاند. بماند بحثهای کارشناسی گواه این مدعاست که بخشی از نابسامانی بازار ارز و گرانی آن توسط بانک مرکزی برای جبران درآمدها و هزینههای جاری دولت انجام گرفته است؛ هر چند که مسئولان آن را یک توهم و شایعهای بیش ندانستهاند.
اظهارات ولی الله سیف، در دو سه ماه اخیر نشان میدهد که بانک مرکزی کنترل خود را بر روی دلار از دست داده و هر برنامهای را به اجرا در میآورد نمیتواند این بازار را ساماندهی کند.
حالا بانک مرکزی شبیه تیمی است که در میانه فصل با بن بست تاکتیکی مواجه شده است. البته در فوتبال هر وقت این مشکل ایجاد میشود دست به تغییر سرمربی میزنند؛ اما آیا بانک مرکزی نیز دستخوش تغییر خواهد شد؟!
اظهارات رئیس کل بانک مرکزی در دو سه ماه اخیر نشان میدهد نه تنها این بانک دارای اتاق فکر منسجم نیست؛ بلکه استراتژی مشخصی نیز ندارد. ادعای کارشناسان اقتصادی مبنی بر اینکه سیاستگذاری پولی کشور توسط افرادی که منتسب به نئولیبرالها هستند تهیه و تدوین میشود؛ اینجا به خوبی آشکار میشود.
«گرانی ارز و شرایط موجود پایدار نخواهد بود، هیجانات کاذب ارزی در حال تخلیه شدن است، ثبات به بازار ارز باز میگردد، سفتهبازان ارزی شناسایی شدند، کاهش بالای نرخ ارز در روزهای آینده، هنوز زمان یکسانسازی فرا نرسیده، نرخ ارز اسفند متعادل میشود، رشد قیمت ربطی به تکنرخیکردن ندارد و ...» این مطالب در دو سه ماه گذشته از زبان سیف بیان شده است. اظهاراتی متفاوت و در عین حال تامل برانگیز که در میان آنها نیز تناقضهای فاحشی به خوبی مشاهده میشود. همه حرفهای سیف که تماما وعدههای به اصطلاح سر خرمن است، گویای این موضوع است که این مقام مسئول و تیمش نه تنها برنامهای ندارد؛ بلکه تمهیدات اجرا شده از سوی آنها شوک مقطعیوار به بازار ارز است.
اینکه رئیس کل بانک مرکزی ادعا دارد که به اصطلاح جمشید بسم اللهها را از کف خیابان جمع کرده تا بازار ارز ساماندهی شود، ادعایی است که به اعتقاد کارشناسان پاسخگوی ساماندهی بازار ارز نیست و تنها صورت مسئله را پاک کرده است.
در همین باره، عباس هشی، کارشناس پولی و بانکی در گفتوگو با خبرنگار روزنامه تجارت درباره این اظهار نظر سیف گفته بود؛ این تصمیم در ابتدا، تصمیمی منطقی آن هم از نگاه دولتیهاست. اما باید تنها منتظر ماند و امیدواریم که این موضوع سرانجام مثبتی داشته باشد.
هشی افزود: بانک مزکزی به این نتیجه رسیده است که برای کنترل بازار ارز، این تصمیم متطقی است. آنها با دستگیری دلالان کف خیابان در مرحله اول با این موضوع برخورد کردند و در مرحله بعد تصمیم به اجرای این بسته پولی کردند. این در حالی است که وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است. اما متاسفانه در این مدت ارزش پولی ملی در برابر دلار بیش از یک چهارم با کاهش ارزش مواجه شده است.
اما دولت و بانک مرکزی از این موضوع غافل است که صاحبان مبالغ درشت که بازار ارز را ملتهب کردهاند، همان افرادی هستند که اقتصاد زیرزمینی را مدیریت میکنند. و برخورد قهری با افراد کف خیابان ناکارآمد است و این موضوع در گذشته به اثبات رسیده است.
رئیس کل بانک مرکزی در تازه ترین اظهارات خود، روز گذشته اعلام کرد؛ به هیچ وجه ما نرخی را اعلام نمیکنیم ولی این موضوع را دنبال میکنیم.
وی ادامه داد: در هر زمانی نرخ تعادلی برای ارز نشأت گرفته از متغیرهای اصلی اقتصادی است اما وقتی ببینیم آن شرایط متعادل ایجاد شده، آن وضعیت باید استمرار پیدا کند.
این در حالی است که سیف، یک ماه پیش یعنی در بهمن ماه گفته بود که نرخ ارز در اسفند ماه به تعادل خواهد رسید؛ اما حالا در نیمههای اسفند بازار ارز همچنان در حالت متعادلی قرار ندارد و در یک روند التهاب آمیز قرار گرفته است.
ولی الله سیف گفته بود؛ پیش بینی ما این است که با توجه به سیاستها و اقدامات بانک مرکزی در روزهای اخیر و کاهش التهابات جامعه این روند، کاهشی خواهد شد و به تعادل ماههای گذشته باز خواهد گشت.
وی افزود: روند ۴ تا ۵ سال گذشته همین بوده که نرخ ارز در دو ماه آذر و دی افزایش یافته و در اسفند متعادل میشود و مردم باید توجه کنند که کسی نمیتواند از سرمایهگذاری در بازار ارز سود ببرد و سود سپردهگذاری در نظام بانکی ما از درگیر کردن منابع مالی در بازار ارز بیشتر است.
شاید با این دو اظهار نظر کاملا متناقض، یادآوری آخرین سطر ترانه جمعه فرهاد، بهترین حرف برای این موضوع باشد، به عبارتی دیگر حرفی باقی نمانده است، هر چه بوده بیشتر از اینها گفته شده است.
اما چاره چیست، چرا بانک مرکزی حالا دچار سرگیجه شده است؟
در این باره نایب رییس اتاق بازرگانی ایران گفته بود: به تورم مقررات دچاریم و همین امر سبب شده که هم هزینه و هم زمان شروع کسب و کار در ایران بالا باشد.
حسین سلاحورزی در گفت وگو با ایسنا درباره نرخ ارز، گفته بود: نرخ ارز به زعم بسیاری از کارشناسان واقعی نیست .
مستخدمین حسینی نیز درباره افزایش نرخ ارز گفته بود: عدهای اکنون علاقهمندند که نرخ ارز بالا برود؛ حالا باید ببینیم که چه توجیهی دارند. آنها معتقدند که باید برای تعیین نرخ ارز تعادلی بین تورم ایران و تورم جهان بینالملل وجود داشته باشد. ولی در این مسئله نیز یک نکته باید مورد توجه قرار گیرد این است که ما با جهان که مراوده نداریم. با برخی کشورها مراوده داریم که باید مسئله تورم آنها با خود را بسنجیم. مثلا ببینیم چین، کره جنوبی، هند و ... چه تورمی دارد. آیا تورم آنها بالاتر از ماست؟ ابداً... بنابراین آنچه مطرح میشود انحرافی است و از این منظر دلیلی برای افزایش نرخ ارز وجود ندارد.
به نقل از ایسنا، این اقتصاددان به این نکته پرداخته بود که باید ببینیم که نرخ ارز چرا اینقدر در اقتصاد ما موضوع حساسی است. باید بررسی کرد و دید این حساسیت از کجا ناشی میشود.
مستخدمین حسینی با بیان اینکه نرخ ارز موضوعی است که دولت میتواند از آن کسب درآمد کند، بیان کرده بود: دولت درآمدهای محدودی دارد که یکی از آنها درآمد نفتی است که اوپک برای آن سقف تعیین کرده است و فروش روزانه ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه سهم ایران است و دولت از این بیشتر نمیتواند نفت بفروشد. محل دیگر درآمد دولت مالیات است. با توجه به اوضاع اقتصادی که چندان تعریفی ندارد و هنوز اقتصاد ما از رکود خارج نشده است دولت نمیتواند از اندازهای بیشتر مالیات بگیرد. هرچند که تاکنون نیز مالیات گرفته و حتی در بخش مالیات بر ارزش افزوده در چند دوره مالیات اضافه میگیرد. بنابراین در بخش مالیات نیز نمیتوان مالیات بیشتری کسب کرد. یکی دیگر از منابع درآمدی دولت خصوصیسازی است. به نظر میرسد دولت تمایل چندانی به خصوصیسازی نداشته و در سالهای اخیر نیز درآمد چندانی از این بخش حاصل نشده است. عامل متفرقه نیز وجود دارد که سهم اندکی دارد و در تنها جایی که میتواند درآمد خود را بالا ببرد، ارز است. ارز اهرمی است که در دولتهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته و در دولت یازدهم نیز از آن استفاده شد. با افزایش ارز کسری بودجه خود را جبران کرده و منابع تازهای برای خود ایجاد میکنند.
حیدر مستخدمین حسینی گفته بود: برای افزایش ارز توجیهاتی آورده میشود مبنی بر اینکه میتواند صادرات را افزایش دهد و به نظر من هرگز چنین نیست و با افزایش نرخ دلار صادرات ما چندان افزایش نیافته است. نکته دیگر این است که زمانی که ما در تحریم سیر میکردیم قیمت دلار در حدود ۱۰۰۰ تومان بود. اکنون فروش نفت ما سه میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه است، چرا باید ارز کمتری به بازار عرضه کنیم؟ نتیجه این است که قیمت دلار آگاهانه افزایش مییابد و با این افزایش قطع یقین آثار تخریبی به روی اقتصاد مردم خواهد داشت و بر روی اقتصاد ملی نیز تاثیر مثبتی نخواهد داشت.
نرخ ارز همچنان در حال تاختن است، حالا چه به صورت حقیقی و چه به صورت اسمی. اما آنچه که حالا بیش از پیش مشاهده میشود این است که بازار دلار در دست اقتصاد سیاه قرار دارد؛ شواهد آن را حالا بازار به خوبی مشخص کرده است. این را میتوان در میزان تغییر شاخص بهای نرخ تبدیل ارز موثر حقیقی در ایران در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵به خوبی مشاهده کرد. بانک مرکزی دچار سردرگمی شده است. سردرگمی از نوع خاص.