فاطمه ذوالقدر
نماينده تهران در مجلس
مهمترين و اصليترين فلسفه نامگذاري روز دانشجو در 16 آذر، ايجاد فرصتي براي بررسي هويت تاريخي و رسالت ملي و ديني دانشجو ، فرا روي مردم و مسئولين است . دعوت از دانشجويان به فعاليتها و هوشياري سياسي و ايجاد بستر مناسب براي فعاليتهاي ايشان، جهت بروز نظرات و شنيده شدن صداي دانشجويان بهعنوان مغز جوان و متفكر جامعه است. دانشجويان حساسيت و انرژي وصفناپذيري در بيان نيازهاي جامعه و خواست نسلهاي آينده دارند.جنبش دانشجويي ايران با هدف استقلال طلبي ، استکبار ستيزي و عدالت خواهي صورت گرفته است و تحقق اين آرمانها همواره با آگاهي از مسير و شناخت دشمن امکان پذير است . در غير اين صورت همانگونه که تجربههاي مکرر تاريخي نشان داده ، جنبش از اهداف و آرمانهاي خويش منحرف و ابزاري براي استکبار جهاني و جريانات سياسي قدرت طلب مبدل ميگردد . هرگاه جنبش دانشجويي به جناحهاي سياسي بپيوندد، از هويت واقعي و تاريخي خود، که حمايت از مردم بوده است، فاصله ميگيرد. از اين رو دانشجو لازم است سياسي بوده و از بينش و تحليل سياسي قوي و مشارکت سياسي سازنده برخوردار باشد ؛ ولي از سياست بازي و افتادن در دام جنجال و نزاعهاي سياسي و جناحي بپرهيزد . چنانکه يکي از شاخصههاي بارز 16 آذر1332، تشخيص و تحليل درست و ايفاي نقش صحيح جريان دانشجويي در راستاي مصالح ملي در آن برهه از زمان بود. در شرايط کنوني نيز دانشجو با سرلوحه قرار دادن آرمانهاي اسلاميو ملي ، وظيفه دانش پژوهي، تعمق، نو آوري علميو تلاش در جهت اعتلاي اقتصادي و فرهنگي کشور را هرگز از منظر خويش دور نخواهد ساخت .
در اين بين حكومت موظف است كه مقدمات و ملزومات يك فضاي آزاد و پرجنب و جوش را در دانشگاهها براي فعاليتهاي علمي، صنفي، سياسي و اجتماعي آنان فراهم آورد و به فرمايش مقام معظم رهبري، کرسيهاي آزادانديشي به معناي واقعي کلمه تشکيل بشود. از تك صدايي و يا بيصدا شدن اين قشر عظيم و آيندهساز كه وارثان ايران آينده هستند پرهيز كرده و از انفعالي شدن و بيانگيزگي ايشان ممانعت بهعمل آيد.
براي قدم نهادن در راه پيشرفت و ترقي، نهادهاي آموزش عالي بايد جوانان را براي تغييرات و دگرگونيهاي فرهنگي در دنياي مدرن و در حال تحول امروزي آماده سازند. نميتوان صرفاً به صلاحيت علميو فني بسنده کرد، بلکه رسالت فرهنگي را بايد با توجه به ساخت اجتماع، نظم داد. دانشگاهي که قادر نباشد در جهت غني کردن هويت فرهنگي جامعه نقشي را ايفا کند، به طور حتم توانايي آموزش و پرورش نيروهاي متخصص مورد نياز را نخواهد داشت. ناگزير، دانشگاهها بايد باورهاي علميرا در فرهنگ جامعه ايجاد کنند و ميراث کهن ايراني- اسلاميرا ضمن بازانديشي آن، در کنار آموزش و پژوهش، به نسل جوان انتقال دهند و پيوندي راهگشا ميان فرهنگ سنتي و فرهنگ نو، ايجاد نمايند.
اميد است با بهرهگيري از تخصص دانش آموختگان و نيروي خلاق دانشجو، زمينه سربلندي ايران و ايراني بيش از پيش فراهم گردد.