پريسا فتحنايي
روانشناس
پنج دقيقهاي ميشد که از وقتش گذشته بود در را باز کردم و تعارفش کردم که وارد اتاق بشود عصباني بود و بدون سلام روي صندلي نشست . بدون اينکه نگاهم کند گفت خسته ام؛ از همه خستهام ؛حتي از خودم. اول سلام کردم و بعد او را به آرامش دعوت کردم گفتم حالا بگو ببينم چي انقدر ازارت ميدهد . آهي کشيد و گفت آنقدر شادي و رضايت ديگران برايم مهم بود که خودم را فراموش کردم ،آنقدر سعي کردم خودم را به ديگران ثابت کنم که خود واقعيم گم کردم. نفسي تازه کرد و با دلي آکنده از غم و اندوه گفت و گفت و گفت بعضي از ما انسانها مدام در حال تلاشيم تا خودمان و قدرت خودمان را به ديگران ثابت کنيم درحاليکه غافل از اين هستيم که در واقع سعي در پوشاندن ضعفهايمان داريم.
کسي که از درون خود را ضعيف ميداند به دنبال اثبات بر حق بودن خود و عقايدش است او به هر بهايي از نظرات و عقايد خود دفاع ميکند و آنچه موجب شرم او ميباشد را از خود دور ميکند . او به دنبال تاييد گرفتن از ديگران است ،از چاپلوسي و تملق استقبال ميکند و از درون احساس ناکاميو نقص دارد؛ بنابراين در جايي بيرون از خود به دنبال حال خوب و تاييديه گرفتن از ديگران ميگردد.
بعضي با پول ،قدرت و حتي دست زدن به کارهايي مانند دشنام دادن و دروغ گفتن را به اميد بدست آوردن تاييد و احترام ديگران انجام ميدهند.
چه بسيار خانوادهها که به خاطر خريد فلان وسيله منزل و با فلان برند و به قولي فقط به خاطر مورد پذيرش واقع شدن در زندگي دست به کارهايي زدند که عامل نابودي زندگي آنها شده است
چه بسيار افرادي را در اطراف خود ميشناسيم که خود را به هر آب و آتيش ميزنند تا مثلا گوشي آيفون داشته باشند که حتي خيلي از برنامهها برايشان قابل استفاده هم نيست . چه بسيارند افرادي که به هر طريقي تلاش ميکنند تا فلان کيف فلان برند را به دست بياورند کيفي شايد به قيمت ۵۰۰ هزار تومان در حالي که داخل کيفشان ۵۰ هزار تومان به زور پيدا ميشود. زياده خواهي که ريشه در ترس ما از کمبود است طمع را در ما شعله ور ميکند و ما را وسوسه ميکند تا به هر هزينهاي آنچه را ميخواهيم در دنياي بيرون جستجو کنيم .
زياده خواهي باعث ميشود به هر هزينهاي چه مالي چه عاطفي آنچه را که ميخواهيم به دست بياوريم اما بايد متوجه تاثير بد رفتارمان بر روي ديگران جهت برآوردن نيازهاي مان نيز باشيم شايد در نگاه اول باعث رضايت دروني ما شود اين احساس ارزشمندي موقتي است زيرا زيادهخواهي تمام شدني نيست و متاسفانه صدمهاي که به ديگر افراد اطرافمان ميزند شايد حتي قابل جبران نيز نباشد
گاهي اوقات ما سعي ميکنيم به ديگران نشان دهيم که بي نقص هستيم و اميد داريم که توسط همه دوست داشته شويم اما حقيقت اين است که ما نميتوانيم همه را راضي نگه داريم بنابراين احساس شکست و ضعف ميکنيم. وقتي ما آنچه هستيم را با تمام ضعفها و کاستيهايمان در آغوش بگيريم و تصميم بگيريم خودمان باشيم آنگاه ارتباطات بهتر، شادي و موفقيت واقعي را درک خواهيم کرد .
طبيعتا زندگي کردن بدون اشتباه و شکست غير ممکن است مگر آنکه آن قدر با احتياط عمل کنيم که در واقع اصلا زندگي نکنيم.