تجارت آنلاین: یک سوم مردم ایران در فقر مطلق زندگی می کنند. یک بار دیگر این جمله را بخوانید: فقر مطلق؛ وضعیتی که در آن افراد از منابع ضروری برای ادامهٔ زندگی به کلی محروم هستند و در تداوم زندگی دچار مشکل می شوند. آنان از تأمین نیازهای اساسی از قبیل خوراک، پوشاک و سرپناه ناتوانند.
طبق آمار رسمی که دولت جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده، هر دقیقه بیش از 7.5 نفر به زیر خط فقر مطلق سقوط می کنند. گزارش رسمی وزارت رفاه می گوید: بیش از یک سوم ایرانیان، نه در فقر، که در فقر مطلق زندگی می کنند. طبق این گزارش تکان دهنده که اخیراً منتشر شده، با توجه به اینکه خط فقر در سال 99 با افزایش 38 درصدی به یک میلیون و 254 هزار تومان رسیده بود انتظار می رفت تا پایان این سال و با توجه به شیوع گسترده کرونا در کشور و خروج حدود دو میلیون نفر از بازار کار، تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی می کردند از 26 میلیون نفر به حدود 30 میلیون نفر برسد.
طبق آمارهای جدید، قیمت مواد غذایی در یک سال اخیر بین 35 تا 107 درصد افزایش داشته است، با استناد به گزارش مرکز آمار، روغن ها و چربی ها همچنین شیر، پنیر و تخم مرغ نیز در صدر افزایش قیمت های سالانه به ترتیب با 86 و 66.5 درصد قرار دارند. کره با 30 درصد افزایش قیمت، خرما با 30 درصد افزایش قیمت، روغن با 35 درصد افزایش قیمت، حبوبات با 30 تا 35 درصد افزایش قیمت، برنج با 38 درصد افزایش قیمت شکر با 90 درصد افزایش، گرانی نان، گوشت، دارو و کالاهای اساسی هر روز افراد بیشتری را به زیر خط فقر کشانده است.
مراکز رسمی همچنان آمار تولید می کنند و هر عدد و رقمی که از دفتر آنها به بیرون درز می کند روح و جان آدمی را پر از خشم و نفرت می کند؛ با استناد به آمارها در دهه 90 با میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر، رفاه به میزان قابل توجهی کاهش داشته و ضریب جینی نیز که قرار بود در پایان برنامه ششم توسعه (سال جاری) به 0.34 برسد، بر اعداد بالاتر از 0.4 مانده و با وجود شرایط فعلی به نظر نمی رسد کاهش بیابد. به باور کارشناسان آنچه در دهه گذشته بر اقتصاد ایران گذشت حتی در بهترین سال هایش که خبری از تحریم و کرونا نبود، نتوانست عمق فقر را کاهش داده و رفاه را افزایش دهد.
فقر مطلق در دنیا چگونه تعریف می شود؟
فقر مطلق یک موضوع عینی است و متضمن تعریف علمی است که بر پایه حداقل معاش شکل گرفته است و منظور از حداقل معاش حداقل نیازهایی است که برای حفظ زندگی لازم است. اگر سطح زندگی فردی کمتر از این حداقل باشد توان لازم را برای ادامه زندگی نخواهد داشت. براساس این تعریف این تناقض پیش می آید که چگونه افراد بدون داشتن حداقل نیازهای اولیه قادر به زندگی خواهند بود؟ جواب این سؤال این است که آنها برای مدت طولانی زنده نخواهند بود و اگر برای آنها حداقل معاش فراهم نشود از گرسنگی خواهند مرد. بنابر این تعریف، فقر مطلق بستگی به چگونگی تعریف حداقل معاش دارد. برای این کار لازم است بدانیم مردم به چه چیز نیاز دارند و با دسترسی به چه میزان از کالاها و خدمات مشکل فقر آنها برطرف خواهد شد. به گفته مجامع بین المللی، فقر مطلق در سراسر جهان 1.37 دلار است که اگر آن را در فرمول فقر مطلق بگذاریم، با احتساب دلار 27 هزار تومانی رقمی معادل 300 هزار تومان می شود؛ یعنی فردی که در ایران ماهانه کمتر از این رقم دریافت می کند، زیر خط فقر مطلق قرار دارد. این افراد عموما در تامین نیازهای اولیه زندگی خود دچار مشکل هستند، اغلب بی خانمان هستند و شب ها را گرسنه سپری می کنند؛ که قاعدتا چه در ایران و چه در کشورهای جهان نباید فقر مطلق وجود داشته باشد اما متاسفانه این افراد وجود دارند که طبق آمارهای جهانی 0.3 درصد از جمعیت ایران زیر فقر مطلق هستند؛ اما موضوعی که این روزها بر سر آن دعواست، فقر نسبی است که در ایران با نام خط فقر شناخته می شود. درآمد 5.5 دلار در روز میانگین خط فقر در کشور است؛ به عبارتی دیگر افراد باید در ایران روزانه 165 هزار تومان و ماهانه چهار میلیون و 950 هزار تومان درآمد داشته باشند تا از خط فقر بگریزند. اخیرا نیز خبرگزاری رویترز به نقل از پژوهش دانشگاه سازمان ملل خبر داده که اگر افت اقتصادی ناشی از شیوع جهانی کرونا به افت 20 درصدی درآمد سرانه بینجامد و خط فقر طبق آمار بانک جهانی، درآمد روزانه کمتر از پنج دلار و 50 سنت باشد، بیش از سه میلیارد و 700 میلیون نفر از مردم جهان به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد. از سوی دیگر آمارهای منتشرشده در رسانه های داخلی نشان میدهد که 68 تا 72 درصد بزهکاری های اجتماعی از بدنه جامعه کارگری رخ میدهد و این معضلات، اغلب ریشههای اقتصادی دارند. در شرایطی که بین حقوق کارگران و خط فقر، فاصله حداقل دو میلیون تومانی وجود دارد، بخشی از جامعه که توان تامین هزینه های اضافی را ندارند، ناچار می شوند از راه های غیر متعارف امرار معاش کنند و گریزی از این واقعیت نیست. برای تغییر شرایط و بهبود اوضاع باید همجواری فقر و بزه را پذیرفت؛ و چنانچه حاکمیت برای این وضعیت فکری نکند باید به فکر ساخت زندانهای بیشتر و تبعیدگاهها و مراکز بازپروی بیشتر باشد، در این میان به دلیل مسائل برآمده از تغذیه ساخت بیمارستان و افزودن بر مساحت قبرستانها هم باید در دستور کار باشد چنانچه همین امروز جلوی این وضعیت گرفته نشود. در این میان باید به دریافتی کارگران دقت کرده و آن را با حداقل های نیاز آنها سنجید، حقوقی که وزارت کار برای کارگران تعیین کرده، این روزها کفاف خرج و مخارج دو هفته در ماه را هم نمیدهد و سرپرستان خانوار را با چالش مواجه کرده است.
حمید رضا امام قلی تبار، بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور به تسنیم گفته کارگران در تأمین معاش و هزینههای تحصیل فرزندان در شرایط دشواری قرار گرفته اند. با توجه به برآورد حدود 10میلیون تومانی خط فقر کشورمان برای یک خانواده چهارنفره و دریافت خوشبینانه حقوق ماهانه سه میلیون تومان، به راحتی می توان اثبات كرد که کارگران (بیش از نیمی از جمعیت کشورمان ) در فقر مطلق به سر می برند. بر هیچ کس پوشیده نیست که در چند سال اخیر آحاد جامعه و به ویژه کارگران کشورمان با شدید ترین فشارهای اقتصادی همچون افزایش افسار گسیخته نرخ مسکن و معیشت، کاهش درآمد و کاهش قدرت خرید، افزایش فقر و تورم رو به رو بوده اند که در این اواخر هم مهمان ناخوانده ای بهنام ویروس کرونا به آن اضافه شده است. این معضلات، مدیریت و روال عادی زندگی کارگران را تحت الشعاع قرار داده و آنها را در تأمین هزینه های روزانه به بن بست رسانده است. از طرفی در یکی، دو ماه اخیر تحمیل هزینه های تحصیل فرزندان کارگران، چالش دیگری است که آنها را به طور فزاینده ای با چالش مواجه کرده است زیرا درآمد ناچیزشان حتی کفاف تأمین هزینه های مسکن شان را نخواهد داد. همه اینها درحالی است که با افزایش نرخ روزافزون ارز، قیمت کالاهای اساسی نیز بیشتر می شود به طوری که اغلب اجناس از ابتدای امسال تاکنون بیش از 80 درصد رشد قیمت را تجربه کرده اند.
آمار فقر در تهران را جداگانه محاسبه کنید
البته کارشناسیان نزدیک به حاکمیت انقادات زیادی به این آمار داشته و مبلغ 10 میلیون تومان را من درآوردی خوانده اند. البته در کنار سخنان این فعال کارگری آمار مرکز پژوهش های مجلس را هم داریم که در بهار امسال منتشر شده و بر اساس آن خط فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران طی دو سال اخیر، از 2 میلیون و پانصد هزار تومان به چهار میلیون و پانصد هزار تومان رسیده یعنی 80 درصد افزایش یافته است. البته که تهرانی ها معتقدند مقوله هایی همچون فقر را باید استانی بررسی کرد و می گویند در شهری مانند تهران میزان خط فقر فاصله چشم گیری با شهرستانها دارد در حالی که آمارها میانگینی از وضعیت را عنوان می کنند که در برگیرنده شرایط در دور افتاده ترین شهرها تا مراکز استان را در بر می گیرد. اما وضعیت تهران کاملا متفاوت است و هزینه ها و تورم و گرانی در این شهر بی داد می کند لذا با درآمدهای 5 میلیونی و 6 میلیونی نمی توان در این شهر روزگار گذراند و فقط یک فقره اجاره مسکن با این رقمها برابری می کند.
در هر صورت آنچه که می دانیم این است که وضعیت بحرانی است و مردم خسته! مردم دیگر اعتباری برای آمار قائل نیستند و وضعیت خودشان و اطرافیانشان را می سنجند، آنها شرمنده همسر و فرزند هستند، بسیاری از هزینه های ضروری را حذف کرده اند، بیشتر با درد مدارا می کنند، دندانی که درد می کند را می کشند ترمیم نمی کنند، باز شدن سفره را شکر می کنند حتی اگر در آن از گوشت و سبزی خبری نباشد و همینکه سر گرسنه بر بالین نمی گذارند شاکرند، آنها محجوبند، نان شب ندارند تا عده ای سیاستهای اشتباه خود را ساری و جاری کنند، آنها برای ایستادگی پای تحریم و اف ای تی اف تاوان می دهند، آنها برای تداوم دشمنی عده ای با بیشتر کشورهای دنیا از دسترسی به آب و برق و امکانات اولیه محرومند. آنها نجیبند اما تا کی این وضعیت را ادامه بدهند فقط خدا می داند. در این میان حاکمیت در قبال تک تک مردم این سرزمین وظیفه دارد و باید مردم را از این وضعیت عبور بدهد، توانمند سازی در چهار عرصه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی از پیش شرط های اساسی برای برون رفت از فقر است؛ در گام اول بزرگترین خدمت به فقرا و بهترین راه برای کاهش تعداد آنها، کنترل تورم به منظور جلوگیری از افزایش خط فقر است؛ در کنار آن اتخاذ سیاستهای حمایتی و ایجاد فرصت های شغلی درآمد زای مناسب برای اقشار فقیر شهری و روستایی، همچنین باید انجمن های محلی برای تبیین ساز و کارهایی برای کاهش فقر هر چه سریعتر ایجاد شود. کاهش ریسک و عدم قطعیت می تواند تأثیر مهمی بر فقر زدایی داشته باشد که این کار را می توان با بیمه کردن محصولات کشاورزی و نظام حمایتی جامع و گسترده انجام داد و در کنار این، بهبود فرصت های کسب و کار و مبارزه با بیکاری عامل مهمی در از بین رفتن ریسک و عدم قطعیت است. حمایت هدفمند از اقشار آسیب پذیر، نظام جامع، فراگیر و کارآمد تامین اجتماعی، در کنار این موارد بهره گیری از متخصصان علم اقتصاد در جایگاه های مشاوره ای برای همه وزیران و مدیران ارشد مفید است. با وجود این مشاورین ذهن افراد تاثیر گذار در سیاستگذاری ها با مقوله های اقتصادی آشنا شده و در تصمیم گیری ها حتی اگر در ابعاد سیاسی و بین الملل و اجتماعی _ فرهنگی و ... باشد نیم نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور می اندازند و نیز تاثیر احتمالی تصمیماتشان بر وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم را بررسی کرده و با در نظر گرفتن شرایط آنها تصمیم گیری می کنند.