مهدی طغیانی
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی
دولت بر حذف ارز ترجیحی و توزیع مستقیم آن به شکل یارانه نقدی یا کالا اصرار دارد. اما یک انتخاب بین بد و بدتر انجام میدهیم، قطعا در این میان گزینه خوب وجود ندارد. گزینه خوب این بود که اساساً وارد این فضاها نمیشدیم. ارز ترجیحی و موارد این چنینی معمولا رانت و فساد ایجاد میکند. اما حالا که وارد این مسیر شدیم باید ببینیم . ادامه مسیر موجود چه زیانها و منافعی دارد و تغییر مسیر چه زیان و منافعی دارد؛ چون اینطور نیست که یکی از این دو گزینه، یکپارچه منفعت داشته باشد و همه روی این مساله اتفاق نظر دارند، نکته فقط این است که در کدام گزینه منفعت بیشتر از هزینه است.
در مورد ادامه ارز ۴۲۰۰ تومانی یک نگرانی جدی وجود دارد که اکنون در کالاهای مشمول ارز ۴۲۰۰ تومانی ممکن است سرعت افزایش قیمت کمتر باشد، یعنی فقط سرعت رشد کمتر است و
چیزی تحت عنوان حفظ قیمت موجود نداریم. اقلامی که اکنون مشمول این ارز هستند مانند تخم مرغ، مرغ، لبنیات، گوشت و...، اگرچه سرعت رشد قیمت کمتری نسبت به سایر کالاها دارند اما در آنسو مابهالتفاوت ارز را باید از کجا تامین کنیم؟ یعنی دچار کسری میشویم و کسری ارزی که برای ما به وجود میآید را باید تامین کنیم، این از کجا تامین میشود؟ رشد پایه پولی. یعنی مردم هم افزایش قیمت را در آن
کالاها دارند البته با سرعت کمتر ولی در مقابل با افزایش پایه پولی و تورمی که ایجاد میشود در کنار ضریب فزاینده؛ یک تورمی را در کل کالاها به دلیل حفظ این چند کالا یا کنترل سرعت افزایش اینها، خواهیم داشت.
یک راه دیگر پیشرو حذف این ارز است، در این مسیر اگرچه تورم وجود دارد، ولی تورم این روش یک بار است نه از دو مسیر که هم خود کالا گران شود با سرعت کمتر و از ناحیه پایه پولی و با سرعت بیشتری؛ در این روش مردم از یکجا ضربه میبینند آن هم از خود افزایش قیمت کالاهاست و در بحث پایه پولی تورم تحمیل نمیشود.
به عبارت دیگر با ادامه مسیر ارز ۴۲۰۰ تومانی هم چوب را میخوریم هم پیاز را و هر دوتا باهم اتفاق میافتد، هم تورمی که از آن نگران هستند رخ میدهد و هم افزایش قیمت این کالاها را داریم.
از سوی دیگر بحث نظارت مطرح می شود، اما این همه خواستیم نظارت کنیم واقعا چقدر توانستیم و نظارتها موفق بوده است؟
برخی اعتقاد دارند اگر دولت از ابتدا میتوانست سازوکار تخصیص را کنترل کند و توزیع کالاهای وارد شده با این ارز را تحت نظارت قرار میداد، نتیجه مثبت میشد، اما چون زنجیره بسته توزیع نداریم، به محض اینکه قیمت کالاها را دونرخی میکنیم بازار دوم درست میشود. اصلا نمیتوان کل کشور را در این روش تامین کرد، مگر اینکه یک زنجیره بسته توزیع داشته باشیم که مانند کالای کوپنی است.