کد خبر: ۱۴۶۹۲
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۲
مساله فروش درسینمای ایران به یک کلاف سردرگم می ماند. به واقع استفاده از مولفه‌های ثابتی که به نظر می رسد تضمین فروش فیلم است همیشه جواب یکسانی در بازدهی آثار سینمایی در گیشه نمی دهد. به گونه ای که گاه سوژه مشترکی که در2 فیلم به کارمی رود گیشه‌های متفاوتی را رقم می زند و کارشناسان اقتصادی را متحیر می کند.
روزنامه تجارت- سوژه پیوند مغز در 2 فیلم ساغر و مرد عوضی از نمونه‌های قابل مثال دراین باره است؛ ساغرکه یک ملودرام بود به دلیل تلخی بیش از اندازه در گیشه شکست خورد و مرد عوضی با فضاسازی‌های هوشمندانه اش در ترکیب زیرشاخه‌های ژانر کمدی علاوه بر فروش خوبی که در اکران داشت- کارشناسان به دلیل فصل اکران فیلم که درماه رمضان بود و آن موقع خبری ازطرح اکران اذان تا اذان نبود پیش بینی شکست مردعوضی را می کردند- توانست تا ظرفیت‌های پرستویی را دربازی کمدی نشان دهد.به غیر از سوژه‌های یکسان می توان به مساله پیش فرض‌ها و درک خاطره گونه مخاطب از موضوع فیلم نیز اشاره کرد که البته بیشترین بازدهی را درمیان مولفه‌های موثر بر فروش فیلم داشته است.

سرمای گیشه به گلزار سینما رسید
در این میان شکست تعجب برانگیز فیلم گل یخ که بازپرداختی از فیلم خاطره ساز سلطان قلب‌ها بود مثال نقض این جریان به شمارمی آید تا یکی ازاصلی ترین محورهای فروش در سینمای ایران نیز با علامت سوالی جدی مواجه شود.این شکست گیشه ای چنان غیرمنتظره بود که حتی کیومرث پوراحمد کارگردان فیلم نیز از آن ابراز تعجب کرد. وی در گفت وگویی که در این باره داشت گفت: گل یخ هر آنچه برای فروش نیاز بود در خود داشت اما نفروخت و علت آن را نمی دانم.این مصاحبه که در همان دوران نمایش عمومی فیلم گل یخ انجام شده به وضوح نشان می دهد که در سینمای ایران نمی توان در یک روند مشخص و پیوسته همواره به نتیجه رسید. البته سه گانه اخراجی‌ها و نوستالژی مخاطب از فروش آثار ده نمکی در دهه اخیر باز هم نشان داد خاطره موضوعی شاید اصلی ترین عنصر تضمین فروش آثار سینمایی است.فروش سری فیلم‌های سینمایی کلاه قرمزی و استقبال مخاطبان از مجموعه‌های کلاه قرمزی در سالیان اخیر دیگر مثال روشنی است که می توان در مورد تاثیرات غیر قابل انکار نوستالژی بر فروش یک فیلم و اقبال مخاطب به یک مجموعه تلویزیونی به آن اشاره کرد. نوستالژی کلاه قرمزی چنان دامنه دار بود که اکبر عبدی را در گفت و گو با یکی از خبرگزاری‌ها به چنین موضع گیری ای واداشت: درحالی که من و جمشید آریا نمی فروختیم عروسکی 280 گرمی رکوردهای فروش را جا به جا می کرد.

فیلمنامه‌های کم جان و ستاره‌های بی فروغ
از بعدی دیگر موضوع حضور ستاره‌ها در آثار سینمایی همواره از تکیه گاه‌های نظری کارشناسان برای تحلیل فروش فیلم در ایران است. این عنصر موثر بر فروش البته تفاوت‌هایی ماهوی را داشته است. به گونه ای که دلایل اقبال ستاره میان مخاطبان در گذر زمان تغییرات شکلی داشته است.امیرجدیدی بازیگر جوانی که با 2 فیلم پایان خدمت و سیزده در جشنواره فیلم فجرسال 92 توانست در بخش مسابقه فیلم‌های اول دیپلم افتخار بازیگری را ازآن خود کند در گفت وگویی که سال پیش با نگارنده داشت با اشاره به اینکه اکنون جایگاه فیلمنامه در فروش یک فیلم تعیین کننده تر از تاثیر حضور ستاره‌هاست افزود: البته این بدین معنا نیست که ستاره‌ها دیگر در فروش فیلم نقشی ندارند.وی ادامه داد: به بیان بهتر هنوز هم می توان تاثیر حضور ستاره‌ها بر فروش فیلم را دید اما نسبت به گذشته این موضوع کمرنگ تر شده است با این وجود تعبیر افول ستاره‌ها در مناسبات گیشه سینمای ایران را قبول ندارم.جدیدی در توضیح تکمیلی صحبت‌هایش گفت: مردم خواهان تماشای فیلم خوب هستند و نه صرفا تماشای بازی یک ستاره، به همین دلیل اگر یک بازیگر حضوری نه چندان قانع کننده در یک اثر داشته باشد یا فیلمی که در آن حضور یافته است چندان تماشاگرپسند نباشد شاید بخشی ازمخاطبان آثارش را برای فیلم‌های بعدیش از دست بدهد.

کارکرد ستاره در فروش
جوان اولی، جاذبه‌های تیپیک بازیگر یا نقش، کاریزمای تکنیکی و حسی بازیگر، نوستالژی نسبت به آن بازیگر و محبوبیت اجتماعی عناصری هستند که در معناشناسی کارکردهای ستاره در فروش فیلم به کار می روند.هر یک از عناصری که برشمرده شد تاریخ مصرف خاص خود را داشته اند. به گونه ای که در دوره تاثیر جوان اولی بر فروش فیلم بازیگری چون بیژن امکانیان نمود بیشتری داشت و نقش آفرینی‌هایش در گلهای داودی، در آرزوی ازدواج، دبیرستان و آواز تهران در این نمودیابی ستاره گونه تاثیرگذار بود. البته این روند طلایی برای امکانیان کوتاه مدت بود و با حضور ابوالفضل پورعرب در سینمای ایران، آفتاب اقبال بیژن امکانیان غروب کرد.جاذبه‌های تیپیک بازیگر یا ماهیت نقش دیگرعنصر معرف ستاره است. این عنصر در دهه اول سینمای پس از انقلاب با 2 بازیگر در تفکر عمومی نقش بست؛ اولین بازیگر ابوالفضل پورعرب بود که با فیلم عروس به عنوان اولین ستاره واقعی سینمای پس از انقلاب شناخته شد و بازیگر دوم جمشید آریا بود که با حضورش در افعی شمایلی نو در سینمای ایران ارائه کرد.زنده یاد خسرو شکیبایی دیگر ستاره ای بود که در دهه اول سینمای ایران با کاریزمای حسی و تکنیکی در نقش آفرینی به ستاره ای متفاوت بدل شد. ستاره ای که نه در قالب جوان اولی می گنجید و نه ظرفیت‌هایی چون چهره زیبا یا استایل بدنی خاص داشت. البته صدایی مسحور کننده به عنوان یک جاذبه انکار ناشدنی همواره شکیبایی را از بازیگران هم نسلش مجزا می کرد.دیگر ستاره ای که می توان نام برد والبته همچنان درمناسبات گیشه تعیین کننده است اکبرعبدی است. کمدینی که از محبوبیت اجتماعی بالایی در اقشار مختلف جامعه ایران برخوردار است و توانسته در تلویزیون و سینما در قامت یک بازیگر جذاب برای مخاطب عرض اندام کند. لیست آثارپرفروش و پرمخاطب این بازیگر در تلویزیون و سینما نشان می دهد که وی پربازده ترین بازیگر پس از انقلاب به لحاظ سودآوری مالی برای آثار سینمایی است.اکبرعبدی درگفت و گویی که دو سال قبل با نگارنده داشت این کارکرد گیشه ای را تشریح کرده است. وی در بیان تغییر جایگاه بازیگریش در سینما مثالی از جابجایی نامش در تیتراژ فیلم اجاره نشین‌ها را بیان کرد. در تیتراژ اولیه جایگاه اکبر عبدی چهاردهمین ردیف بود که با توفیق فیلم در اکران عمومی و ستایش از بازی خوب وی به ردیف چهارم ارتقا یافت.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار