کارآفرینی در هیچ تعریفی نمی گنجد. به هیچ چیزی به غیر از انگیزه و پشتکار نیاز ندارد و تنها باید به خودباوری رسید.
فاطمه سادات قریشی خامنه یکی از کارآفرینانی است که با دیگران کمی متفاوت است اما در خصوص پشتکار و پیگیری مانند دیگر کارآفرینان است. وی در رشته کارشناسی زرنگار و نگار گری درس می خواند. ترم سوم دانشگاه است و الان هم مدیر آموزشگاه «بانوان کوتاه قامت راه گستران بلند همت» است .آنچه در ادامه آمده، گفتگوی روزنامه تجارت با این خانم کارآفرین است.
*کارتان را از کجا شروع کردید؟
در سال 91 در میدان شهدا فضایی برای کار به ما دادند تا با شهرداری منطقه 14 همکاری و مشارکت داشته باشیم و از همانجا استارت کار را با طراحی تراکت و بروشور شروع کردم. ولی چونکه شهرداری با پیمانکارها کار می کرد و آن کار به نوعی تعریف شده بود، کار طراحی شان را به ما نمی دادند و یا خیلی به ندرت کار به ما می دادند. در همان زمان جرقه ای در ذهن من زده شد که بحث آموزش برای کوتاه قامتان را اجرایی کنم.
پس از آن پیگیری کردم تا از طریق سازمان آموزش فنی حرفه ای بتوانم کارهایم را انجام بدهم. همان موقع از طریق مهندس لطفی که معاون توانمندی و کار آفرینی شهرداری هستند، ارتباط گرفتم و ایشان ما را با فنی حرفه ای وزارت کار مرتبط کردند و اعلام کردم که در زمینه آموزشی میخواهیم فعالیت کنیم.
از سال 92 استارت کار را با کلاس قالی بافی انجام دادیم. آن موقع هشت نفر بودیم که 5 نفر کوتاه قامت و دو نفر بلند قامت بودند که استارت کارمان را زدیم. از آنها امتحان گرفتیم، بعد کارت مهارت را صادر کردیم و بعد برای بیمه اقدام کردیم. تا آواخر سال92 من حقوق ناچیزی می گرفتم و خیلی کم بود. بنابر این گفتم که در انجمن یک فضای آموزشگاهی داشته باشیم.
یعنی انجمن حفظ بشود و اداری آنرا نیز حفظ کنیم و در کنار آن، یک موسسه آموزشی و آموزشگاهی داشته باشیم که هم برای کوتاه قامتان باشد و هم برای دیگر شهروندان خدمات بدهد. پس از آن برای مجوز فنی حرفه ای اقدام کردم که الان مجوز 5 ساله فعالیت ما صادر شده که برای آموزشگاه بافت قالی است.
البته برای توسعه کار برای مدرک آی.سی.دی.ال (مدرک فناوری اطلاعات) هم اقدام کردم. اما استارت کار را با قالی بافی شروع کردیم و کلاسهای کامپیوتر و عکاسی هم به زودی راه می افتد.
*چه تعداد کوتاه قامت داریم؟ آیا تعداد آنها اینقدر زیاد است که نیاز به آموزشگاه اختصاصی داشته باشند ؟
اکنون در تهران و شهرستان حدود 500 الی 600 عضو داریم که 200 نفر خانم و بقیه آقا هستند که البته آقایان بیشتر از خانمها هستند. زمانی که استارت کار را زدیم، این تعداد نبودیم. بنابر این آینده روشنی دارم که بتوانم شعبههای دیگری در شهرستآنها بزنیم تا کوتاه قامتان نخواهند این همه راه را بیایند. بالاخره سختی راه و مشکلاتی برای کوتاه قامتان داریم. بنا بر این من دارم اقدام می کنم که از شهرستان دو نماینده انتخاب کنم که برایشان آموزشگاه بزنیم تا مکان خاصی برای آموزش باشد.
*آیا کوتاه قامتان در آموزشگاه معمولی نمی توانند کار کنند که آموزشگاه اختصاصی گذاشته اید؟
ما می توانیم در آموزشگاههای دیگر شرکت کنیم ولی یک سری از چیزها استاندارد ماها نیست. میزها و صندلیها استاندارد ما نیست. یک سری شرایط برای ما بالاخره باید ویژه باشد. الان هم که با عنوان کوتاه قامتان آموزشگاه زدم، یک سری فقط می آیند و می پرسند که این کوتاه قامتان یعنی چی؟ کی هستند؟ از کجا آمدند و چرا این عنوان را گذاشته اید؟ یعنی کسانی که به آموزشگاه می آیند، فقط کوتاه قامت هستند؟ برای خیلیها سوال است؟ خودم یک جورهایی با رویکرد کنجکاوانه این اسم را گذاشتم تا مردم بیایند، بپرسند و ببینند که ماها فکرمان چیست و تواناییهایمان چقدر است .
*چه مشکلاتی سر راه داشتید؟ آیا از یک مکان دولتی جا گرفتید؟
چالشها که زیاد است اما خودم حل کردم. فکر نمی کنم هیچ چالشی برای موفقیت یک آدم وجود داشته باشد. وقتی که یک آدم با خودش عهد می کند که حتما باید اینجا را بگیرم، فکر نمی کنم هیچ چیزی به عنوان مانع وجود داشته باشد. من ساکن منطقه 8 شهرداری هستم و کارآفرین برتر شناخته شده ام.
برای گرفتن دفتر کار نیز با عنوان بانوی کوتاه قامت به شهرداری معرفی شدم و آنها نیز این مکان را به من معرفی کردند. مسوولان شمارههایی به من دادند و گفتند که با کارآفرینان این مناطق ارتباط بگیرید و ببینید کجا فضا دارند تا شما مستقر بشوید.
بعد این مکان را اجاره کردیم. کار من خصوصی است. بالاخره پرسنلی اگر دوست داشته باشم، می آورم. البته از جایی حمایت نمی شویم چون خصوصی کار می کنیم و فعلا در حال حاضر اقدام کردم که اجاره محل را یک مقدار کمتر کند چون واقعا نمی توانم این مبلغ اجاره بالا را بدهم. الان دو ماه گذشته و هنوز اجاره را پرداخت نکردم.
*آیا از سوی شهرداری حمایتی شدید؟ چرا جای خصوصی نگرفتید؟
حمایت از ما کوتاه قامتان هم در حد یک میز و چندتا صندلی بوده و چیز خاصی به ما ندادهاند و چون هزینه بالا بود، اقدام کردم که حداقل اجاره را نصف کنند. اکنون اجاره محل ما 650 هزار تومان است که شهردار منطقه به معاون مربوطه دستور دادند که این اجاره را نصف کنند و حدود 300 هزار تومان بشود.
ولی متاسفانه همه چیز دردست مدیر محلهها نیست و چون اداره این مرکز هیات امنایی شده، مدیر محله تابع دستور هیات امناست و این هیات امنا از دستور شهردار سرپیچی می کند. البته فکر می کنم که یک مقدار راضی شدهاند، ولی هنوز دستور مکتوبی برای من نیامده که موافقت انجام شده یا نشده است.
البته با توجه به شرایط و مشکلات کوتاه قامتان، من می خواستم که این آموزشگاه رایگان بشود که خیلی از دوستان ما بیایند. من می خواستم مسوولان بیایند و شرایط را ببینند که چطور است تا شاید به ما کمکی بکنند. اما در مجموع به قول مهندس خانپور - مدیر کل فنی حرفه ای - خواستن توانستن است.
ایشان می گفتند شما کوتاه قامتان نیستید، بلکه شما بلندهمتان هستید. من هم با توکل به خدا و حمایت برخی از مسوولان جلو آمدم و گرنه هیچ پشتوانه مالی و توان شخصی ندارم.
*الان کارگاه شما چطور اداره می شود؟
کلاسهای ما برای آموزش کامپیوتر استارت خورده که 8 نفر هستند. کلاس قالی بافی ما هم به خوبی فعال است. در مورد عکاسی بحث متفاوت است. بدین معنا که هم عکس پرسنلی و آتلیهای می گیرند و در کنار آن آموزش هم می بینند. فعلا این سه مورد راه افتاده است . البته در کلاسهای ما هم کوتاه قامت و هم بلند قامت هستند که پس از پایان دوره به آنها مدرک فنی حرفه ای می دهیم.
*مشکلات کوتاه قامتان در جامعه چیست؟
مشکلات زیاد است و به جرات می گویم که امکانی برای ما فراهم نیست. مثلا خود من برای رفت و آمد مشکل دارم. با اتوبوس بی.آر.تی بروم یک جور مشکل دارم، با مترو هم بروم یک جور دیگر مشکل داریم. فاصله اتوبوسها تا کف خیابان بلند است و برای پیاده سوار مشکل داریم.
بحث تنها بر سر این نیست که از لحاظ رفت و آمد مشکل است، از لحاظ اینکه بخواهیم حرفمان را به مسوولان اثبات کنیم هم مشکل داریم. ما می گوییم که مسئولین به ما فرصت بدهند تا من خودم را نشان بدهم و تواناییهایم را به اثبات برسانم، بعد تصمیم بگیرید که من به درد این کار می خورم یا خیر.
من حدود 2 سال بدون حقوق رفتم و آمدم تا کار یاد بگیرم. یعنی حتی یک هزار تومان هم نگرفتم در حالی که کار انجام می دادم و کار من عرضه می شد. دوست داشتم که بروم و یاد بگیرم و خیلی خوشحال هستم که الان توانستم. فکر می کنم بعد از آن همه سختی، می توانم به یک راحتی هم برسم.
*آیا برای فرشهایی که تولید می کنید، بازار فروش هم دارید؟ و اگر ندارید، آنها را چه کار می کنید؟
ما بیشتر آموزش می دهیم. البته مربی ما و سازمان فنی حرفه ای هم همین نظر را داشتند که هر کسی تابلو فرشی ببافد، سازمان آنرا خریداری می کند و یا خودش عرضه می کند یا اینکه هرگاه خواست هدیه ای بدهد، از کار ما استفاده می کند.
*کار شما از نظر کیفیت چطور است؟ آیا تفاوتی بین بافت فرش شما با بافت صنعتی و افراد با تجربه وجود دارد؟ به هر حال کوتاه قامتان شاید قدرت لازم را هنگام بافت نداشته باشند.
هیچ فرقی بین فرش بافت ما با دیگران نیست. حتی متخصصین هم برای بازدید آمدند و پس از بررسی اعلام کردند که هیچ فرقی بین کار کوتاه قامت و بلند قامت وجود ندارد.
*چشمانداز آینده شما چیست؟
اول از همه آرزو دارم که یک ساختمان اختصاصی داشته باشم که فقط برای کوتاه قامتان باشد. بالاخره ما اینجا هرچقدر بخواهیم فعالیت بکنیم، باز برای خودمان نیست. اما اگر یک ساختمان برای کوتاه قامتان باشد که تابلویی بخورد، خیلی بهتر است تا اینکه آموزشگاه کوتاه قامتان زیر نظر جای دیگر باشد.
برای تحقق این مهم از خیرین می خواهم جلو بیایند و به ما کمک کنند. واقعا ما کوتاه قامتان توانایی اش را داریم، اما حمایت نمی شویم. چشماندازها و اهدافی که دارم، این است که محرومیت را از قشر خودمان دور کنم. خیلی از کوتاه قامتان به خصوص بانوان و آنهایی که کنج خانه نشیته و نمی توانند از خانه بیرون بیایند یا خجالت می کشند که در جامعه با بلند قامتان سر یک کلاس بنشینند، من با همین آموزشگاه از خانه بیرون شان می کشانم و تواناییهایشان را به رخ دیگران می کشانم.
دومین هدفم نیز این است که انشاالله نمایندگیهایی در تهران و در شهرستآنها بزنم. برای این مهم با یکی از کوتاه قامتان تبریزی صحبت کردم و خیلی خوشحال شد که بالاخره ما توانستیم یک جایی را آموزشگاه بزنیم که به اسم کوتاه قامتان باشد.
ما باید نمایندگیهایی در سرتاسر تهران بلکه در سراسر کشور بزنیم و حتی به مرزهای بیرون کشور نگاه کنیم. الان دارم با سلیمانیه عراق و حتی با دبی ارتباط گرفتم که یک حرکت جهانی را آغاز کنیم. خیلی هدف داریم که برای تحقق آنها نیاز به فرصت داریم.
*فکر می کنید آدمهای معمولی حاضر بشوند سر کلاسی باشند که آدمهای کوتاه قامت تدریس
می کنند؟
اتفاقا دو نفر آمدند و در مورد عنوان کوتاه قامت پرسیدند. من خیال می کردم اینها بر حسب کنجکاوی می پرسند. اما وقتی گفتم که من مدیر این آموزشگاه هستم. گفتند که واقعا خیلی خوشحالیم و اولین بار است که می بینیم مدیر یک آموزشگاه خانمی کوتاه قامت است. در نهایت هم یکی از آنها برای کلاس کامپیوتر و دیگری برای قلاب بافی اسم نویسی کردند. خیلی از افراد بر حسب کنجکاوی نام کوتاه قامت می آیند و جذب می شوند.
من هم بر حسب کنجکاوسازی این اسم را برای آموزشگاه گذاشتم. اسمهای زیادی پیشنهاد شده بود. ولی اعلام کردم که چون عضو انجمن کوچولوهای ایرانی هستم، دوست دارم که این اسم همیشه بماند تا هیچ وقت گذشته خودم را فراموش نکنم. من میگویم که همان کوتاه قامت هستم و هیچ چیزی فراتر از این نیست.
*فکر می کنید بتوانید کوتاه قامتان را از نقاط مختلف تهران به اینجا بیاورید و فکر میکنید حاضر باشند این مسیر را طی بکنند و مهمتر اینکه چقدر می توانید برای آنها انگیزه باشید که مشکلات کوتاه قامتی را نادیده بگیرند؟
من دورههای اول کلاسها را برایشان رایگان گذاشتم تا شاید به خاطر رایگان بودنش بخواهند بیایند و فقط هزینه ایاب و ذهاب را بخواهند بدهند. دوم اینکه اعلام کردم در قبال اینکه این مسیر دور را می آیید، یک خدماتی ارایه می دهم و این خدمات بستگی دارد و می تواند در قالبهای گوناگون از جمله کمک مالی یا معنوی باشد. فعلا کوتاه قامتان پیگیر این هستند که این آموزشگاه چه امکاناتی دارد.
فعلا سوال و پرس و جو می کنند که رشتههایی آموزشگاه چطور است. فعلا کوتاه قامتان در حال بررسی هستند. برای یک سری هم واقعا مشکل است. راه دور است و به آنها حق می دهم. ولی در حال برقراری تعامل با سازمان فنی حرفه ای هستم تا یک آموزشگاه هم در اطراف شهر ری بزنیم.
چون بیشتر کوتاه قامتان در مناطق نازی آباد و شهر ری ساکن هستند. بنابر این گفتیم اگر یک آموزشگاه برای سمت جنوب و یک آموزشگاه هم سمت شرق باشد، تا حدودی خوب است. برای غرب نیازی به آموزشگاه کوتاه قامتان نداریم زیرا تعداد کوتاه قامتان ساکن در آن مناطق کم است و بیشتریهایمان سمت جنوب و شرق هستند.
*فکر می کنید که باید از کوتاه قامتان حمایت ویژهای اتفاق بیفتد یا اینکه مانند افراد عادی به آنها نگاه شود؟
دغدغه من همین است که نگاه به کوتاه قامتان چگونه باشد. به هر حال ما شرایط ویژه ای داریم. به همین دلیل سازمآنها باید جلو بیایند و از ما حمایت کنند تا وارد عرصه زندگی عادی بشویم. آقایان پشتکار من را دیدند و من توانستم بالاخره از طریق کار آفرینی این فضا را بگیرم و آموزشگاه راهاندازی کنم، پس می شود که کارهای بزرگتری هم انجام بدهیم. اما در مورد حمایت تاکید دارم که باید حمایت انجام بشود.
سازمآنها و خیرین باید جلو بیایند. من به صورت علنی می گویم که آموزشگاه ما بودجه ندارد و حتی توان پرداخت اجاره را هم ندارم. از لحاظ امکانات بسیار ضعیف هستیم. الان میز و کمد می خواهیم و خیلی چیزها کم داریم. ولی این را هم می گویم که از صفر شروع کردیم.
اکنون یک پرینتر 4 کاره دغدغه من است و برای یک برگ فکس و یک پرینت ناچار هستم بیرون بروم و این خیلی سخت است. در حالی که اگر یک پرینتر 4 کاره باشد، مشکلات ما حل می شود .
*با مسوولین حرفی دارید؟
حرف من با مسوولان از دو منظر است. از یک عده گلایه دارم و از عده ای دیگر تشکر می کنم. از آقای لطفی مسوول کارآفرینی شهرداری که واقعا خیلی کمک کردند و آقای خانپور مدیرکل فنی حرفه ای که خیلی حمایت کردند باید تشکر کنم. اینها کارهایی کردند که فکر نمی کنم هرگز برای افراد معمولی انجام داده باشند.
همچنین یک سری خیرینی بودند که برخی هزینههای ما را تقبل کردند. من واقعا کم آوردم و هزینهها واقعا به ما ضربه می زند و من به جای آنکه فکر کارهای دیگرم باشم، در این فکرم که چطوری می توانم هزینههای جاری از قبیل اجاره محل را تامین کنم.
اما نکته مهمتر این است که آقایان نگاه خوبی به کوتاه قامتان ندارند. هنگام راهاندازی این مرکز بسیاری از مسوولان رده بالای شهرداری تهران آمدند و حتی مسوولان سازمان آموزش فنی حرفهای هم آمدند اما واقعا رسانهها تا چهاندازه به اما اهمیت می دهند. حتی برای این مراسم که به آن خوبی برگزار شد، یک خبرنگار هم نفرستادند که جای گلایه دارد. مهمتر اینکه باید مسولان سازمان بهزیستی به کار ما نگاه ویژه داشته باشند ما سعی داریم افراد کوتاه قامت را مستقل کنیم تا نیازی به کمکهای حمایتی نداشته باشند بنا بر این باید ما را یاری کنند.
انتهای پیام/