کد خبر: ۲۰۲۴۰
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۱
احسان کیانی
نیکولو ماکیاولی، آن بزرگ‌فیلسوف علم سیاست، شهریاران را به دو چهره توصیف کرده است: روباه و شیر. به بیان او، حاکمان به اقتضای موقعیت‌های مختلف سیاسی، در هنگامه تصمیم‌گیری، به یکی از این دو چهره توسل می‌جویند: زیرکی روبهان یا شجاعت شیران. آن‌چه او در بیان هنر یا ویرتوی شهریار بیشتر بدان توجه دارد، همان تدبیر و کیاست در میدان سیاست است. با این حال، این تدبیر گاهی مستلزم اتخاذ تصمیماتی جسارت‌آمیز و متهورانه است.
او به حاکمان توصیه می‌کند برای کسب رضایت عامه، اقدامات سخت‌گیرانه را یک‌جا و یک‌زمان به عمل آورند تا یک‌باره از تبعات آن عبور کنند
ولی تصمیماتی که خوشایند مردمان است را به تدریج و در گذر زمان به اجرا بگذارند تا حلاوت آن همواره در طعم جامعه باقی بماند. حکایت قصه پُرغصه یارانه‌ها نیز از همین جنس است. دولت تدبیر و امید، از زمان استقرار خویش، پیوسته در اضطراب این بود که با این میراث شوم دولت اصول‌گرا چه باید بکند. قابل انکار نیست که دولت دهم، جسارت بسیاری به خرج داد تا ریسک این عمل خطیر را به جان بخرد. اما این جسارت با درایت همراه نبود و همین شد که امروز چنان استخوانی در گلوی اقتصاد ایران گیر کرده که نه می‌توان بلعید و نه می‌توان به بیرون انداخت. دولت دهم ابتدا بر این گمان بود که با حذف یارانه‌های غیرضروری از جمله در زمینه انرژی، نه‌تنها باری گران از دوش دولت برخواهد داشت که رضایت و محبوبیت جمع کثیری از جامعه ایران به خصوص اقشار کم‌درآمد و هم‌چنین شهرنشینان شهرهای کوچک و روستاییان را کسب خواهد کرد. این گمان در ابتدا چندان هم غلط نمی‌نمود ولی مشکل از زمانی هویدا شد که آن دولت به سبب عدم درایت و کارشناسی در تصمیمات اقتصادی، شجاعت بیان حقیقت امر را نیز از دست داد و از بیان این مسأله به دریافت‌کنندگان یارانه‌ها چشم پوشید که پول واریزی یارانه می‌بایست متناسب با تغییر وضعیت اقتصادی از جمله تغییر حامل‌های انرژی و درآمدهای واصله به دولت از این بابت، تغییر کند حال آن‌که دولت دهم هم‌چنان بر میزان چهل‌وپنج‌هزار و پانصد تومان اصرار ورزید. گویی که هر ماه حقوق ثابتی به همه مردم که کارمند(و به تعبیر بهتر کارگزار) دولت هستند، می‌پردازد. حال آن‌که این مردم هستند که به دولت به مثابه کارگزار خویش باید حقوق بپردازند. حقوقی که در علم اقتصاد، مالیات نام گرفته است. به این ترتیب که هر چه رضایت جامعه از خدمات دولت افزایش یابد، مالیات عرضه‌شده و درآمد دریافتی دولت نیز افزایش یابد. اما جز عدم تدبیر، وجود فساد گسترده و عنان‌گسیخته آن دولت که امروز تنها چشمه‌ای از آن بر ما گشوده شده، مانع دیگری بود که از راهبری یارانه‌ها به سرمنزل مقصود، جلوگیری می‌کرد.مسئولان و مشاوران اقتصادی دولت یازدهم بارها بر این نکته تأکید داشته‌اند که دولت توان پرداخت یارانه به همه اقشار را ندارد و حتی درآمدهای واصله دولت از حذف یارانه‌ها به میزانی است که یارانه پرداختی کمتر از مقدار فعلی چهل‌وپنج‌هزار تومان خواهد بود. اما نه جسارت آن را داشته‌اند که میزان یارانه‌ها را متناسب با درآمد دولت از بخش انرژی، تغییر دهند و نه شجاعت آن را دارند که یارانه اقشار پُردرآمد و مرفه را حذف کنند. زیرا نگران این هستند که حذف این بخش به پایگاه اجتماعی دولت آسیب زده و موجب کاهش محبوبیت آن و در نتیجه کاهش احتمال پیروزی نامزدهای حامی دولت در انتخابات پیش‌روی مجلس و حتی احتمال شکست دکتر روحانی در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری شود. اما اگر به توصیه‌های ماکیاولی گوش سپاریم، حذف یک‌باره یارانه اقشار پُردرآمد، هر چند شوکی بر آنان وارد خواهد ساخت؛ اما اولاً به سبب این‌که این اقدام تنها یک بار انجام می‌شود، تبعات آن نیز به تدریج از بین می‌رود؛ ثانیاً این اقدام موجب کسب رضایت اقشار آسیب‌پذیر و نیازمند جامعه خواهد شد، به شرطی که تأثیر آن را در معیشت خویش حس کنند. به خصوص که پایگاه اصلی رأی در انتخابات مجلس و حتی ریاست‌جمهوری متعلق به این اقشار است. ثالثاً و مهم‌تر از همه این‌که، یک بار برای همیشه سلاح یارانه را از دست رقیب گرفته‌ایم و دیگر امکان این‌که کسی با شعارهای پوپولیستی در این زمینه به رقابت با دکتر روحانی در انتخابات آتی برآید، وجود نخواهد داشت. درایت کافی است. جسارت داشته باش.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار