محمد انیسی طهرانی
پژوهشگر اقتصادی
شهر کوچک اسکی داووس، در ارتفاعات آلپ سوئیس، در واپسین روزهای ماه می (خرداد)، میزبان صاحبنظران اقتصاد، مدیران تجاری و سیاستمداران شرکت کننده در نشست سالانه «مجمع جهانی اقتصاد»، بود. به نظر میرسد همه موضوعاتی که «داووس» از آن دفاع می کند از«مجمع جهانی اقتصاد» و عصر جدید جهانی زدایی
شهر کوچک اسکی داووس، در ارتفاعات آلپ سوئیس، در واپسین روزهای ماه می (خرداد)، میزبان صاحبنظران اقتصاد، مدیران تجاری و سیاستمداران شرکت کننده در نشست سالانه «مجمع جهانی اقتصاد»، بود. به نظر میرسد همه موضوعاتی که «داووس» از آن دفاع می کند از جمله جهانی شدن، لیبرالیسم، سرمایه داری بازار آزاد و دموکراسی مورد حمله قرار گرفته اند. در نیم قرن گذشته، «کلاوس شواب»، بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد، مزیت جهانی به هم پیوسته، را تمجید کرده است. ایده ای که معتقد است، جهانی که در آن جریان حرکت آزاد کالا، خدمات، مردم؛ به رفاه و صلح مشترک منجر می شود. این یک بینش آرمانی و ایده آل بود که علیرغم ناآرامی های جهانی به پیمودن مسیر خود ادامه می داد. اما، رخدادهای دو سال گذشته اساسا عملی بودن آن جهان بینی آرمانی را به چالش کشیده است. همه گیری ویروس کووید 19 موجی از اقدامات سیاست خارجی انزواگرایانه را برانگیخت، شکنندگی زنجیره های تامین کالا را آشکار، و چین را تا حدودی از بقیه جهان جدا کرد. علاوه بر آن، جنگ روسیه با اوکراین زنگ خطر را مجددا برای اروپا به صدا در آورد و ترس از مناقشه نظامی گسترده تر بر جهان سایه انداخت. به نظر می رسد خود آقای شواب درک می کند که «نظم جهانی» آن طور که زمانی تصور می کرد، حداقل در حال حاضر، چیزی بیش از یک خیال نیست. اما غم انگیز اینکه، در حالی که جهان دچار دگرگونی شده، داووس تغییر نکرده است به این معنی که در مجمع امسال هم طبق معمول، سیاستمداران، مدیران موسسات اقتصادی بر روی کاناپه های خوش رنگ نشستند و در رابطه با موضوعاتی مانند جنگ و آلودگی ویروس، تغییرات آب و هوایی و امنیت سایبری گفت و شنودهایی انجام گرفت بدون آنکه دستاوردی امیدوارکننده برای کاهش آلام مردم جهان به همراه داشته باشد. اگر بعنوان یک ناظر بیرونی به نشست اخیر مجمع جهانی اقتصاد نگاه شود، شاید دو موضوع برجسته تر از سایر موارد به چشم بیاید. اول؛ واگرایی در جهانی شدن: حمله روسیه به اوکراین یکی از محورهای اصلی نشست داووس بود، علیرغم اینکه مسکو برای سال ها یک دشمن راهبردی برای ایالات متحده و اروپا بوده است، اما روابط اقتصادی بین روسیه و غرب همچنان (تا پیش از جنگ) عمیق بود. صدها شرکت چند ملیتی در روسیه فعالیت می کردند و اروپا به عنوان وارد کننده اصلی نفت روسیه ظاهر شده بود. تصمیم «ولادیمیر پوتین» برای حمله به اوکراین با هر انگیزه و دستیابی به هر هدفی که انجام گرفته باشد، این واقعیت را آشکار کرد که سران سیاسی کشورهای غربی اساسا رئیس جمهور روسیه را اشتباه ارزیابی می کردند. اکنون واقعیت «جنگ» حتی قهرمانان دیرینه جهانی شدن را مجبور می کند تا سرمایه داری بازار آزاد را مورد بازنگری مجدد قرار دهند. در این رابطه «ریچ لسر»، رئیس جهانی گروه مشاوره تجاری بوستن، معتقد است: «یکی از ایده های بزرگ مجمع جهانی اقتصاد این بوده است که رفاه اقتصادی مشترک، جهان را بیشتر به هم نزدیک خواهد کرد. متاسفانه فکر می کنم [این ایده] بسیار چالش برانگیزتر از آن چیزی است که ما امیدوار بودیم». در واقع خود جنگ و همچنین عدم تمایل برخی از کشورهای بزرگ مانند چین، هند و برزیل در حمایت از اوکراین، نشان می دهد که هرگز جهان آنقدر منسجم نبوده است که برخی ایده آلیست ها می خواستند باور کنند. علیرغم اینکه جهانی شدن به میلیون ها نفر کمک کرده است تا از فقر خارج شوند و آمارها حکایت از آن دارد که در سراسر جهان، تعداد افرادی که در فقر شدید زندگی می کنند در دهه های اخیر به شدت کاهش یافته است و دسترسی به برق، آب آشامیدنی سالم و مواد غذایی مغذی به طور پیوسته افزایش یافته است. با این حال، حتی هواداران جهانی شدن محدودیت های آن را تصدیق می کنند و اعتراف می کنند که مشکلات عمیق و نظام مند در سراسر جهان و حتی در ثروتمند ترین کشورها وجود دارد. عصر جهانی شدن، ثروتی بیش از آنچه جهان تا به حال شناخته است، تولید کرد. متاسفانه، همانطور که «دنی رودریک»، اقتصاددان اشاره کرده است به ازای هر 1 دلار سود حاصل از تجارت، معمولا 50 دلار بازتوزیع بین ثروتمندان ایجاد شده است. پیامدهای نامطلوب اقتصادی و سیاسی دلیل اصلی است که ما اکنون در دوره جهانی زدایی هستیم. زنجیره های تامین اکنون به سرعت در حال تبدیل شدن به منطقه ای و محلی هستند. به عنوان مثال، بازارهای نوظهور در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا در حال ایجاد شبکه های تولید منطقه ای برای کالاهای حیاتی هستند. در نهایت، این روش می تواند مسیرهای تجاری انعطاف پذیرتر و مدلهای توسعه جدیدی ایجاد کند. دوم؛ سیاست نامناسب دولت ها در مالیات و افزایش قیمت کالا: تورم مارپیچ، قبوض سرسام آور انرژی و قیمت سوخت، همچنین قیمت های بالا و همچنان در حال افزایش مواد غذایی، برای بسیاری از مردم فاجعه بار بوده است. ثروتمندان در دو سال گذشته به افزایش ثروت خود ادامه و هنوز از بحران همه گیری و مناقشه نظامی سود می برند. در نتیجه، سؤالاتی در مورد لزوم رعایت اخلاقیات در یک نظام اقتصادی مطرح می شود. اگرچه طرحهای اصلاح مالیاتی مانند ثبت جهانی دارایی (پیشنهاد ایجاد یک ثبت بینالمللی جامع همه ثروت و داراییها)، یا کنوانسیون مالیاتی سازمان ملل متحد، در مجمع جهانی اقتصاد (داووس) حمایت سیاسی پیدا نمیکنند اما مردم بیش از گذشته پاسخگویی را در سیاست داخلی به ویژه در موضوع مالیات، مطالبه و افزایش مالیات همچنان موضوعی است که ثروتمندان با آن مخالفت می کنند، «جف بزوس» موسس بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان یعنی آمازون؛ «جو بایدن» رئیس جمهور ایالات متحده را به دلیل اینکه گفته است پرداخت سهم منصفانه ثروتمندترین شرکت ها می تواند به کاهش تورم کمک کند، در توئیتر مورد انتقاد قرار داد. اما باید توجه کرد زمان در حال تغییر است و میلیاردرهایی مانند بزوس دیگر آزاد نیستند که از قدرت خود بدون به چالش کشیده شدن، استفاده کنند. مردم بخوبی دریافته اند که با چه راهکاری مشکلات حل می شود: با اخذ مالیات از ثروتمندترین افراد و شرکت ها، تضمین دستمزد و اشتغال عادلانه و پایان دادن به انحصار، میتوان به آینده ای بهتر امیدوار بود.