دکتر اصغر نعمتی
مدیرمسئول
اندیشمندان حوزه توسعه امروزه علاوه بر مولفههای که در دیدگاه سنتی اقتصاد توسعه نظیر، سرمایه اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی به آنها توجه میشد بر عنصر دیگری تحت عنوان سرمایه اجتماعی تاکید میورزند. در واقع سرمایه اجتماعی «دارایی جمعی ناپیدایی» است که نقش ایجاد انسجام در سطوح مختلف جامعه به ویژه دولت و مردم را ایفا میکند. براساس این رویکرد چنانچه جامعهای فاقد عنصر مهم سرمایه اجتماعی گردد سایر مولفهها کارایی خود را از دست داده و یا به حداقل اثربخشی سوق مییابند. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی بهرهوری را در سایر منابع ارتقا میبخشد و با ایجاد همدلی و اعتماد موجب همافزایی در سازمان، کشور و حتی در سطح بینالمللی میگردد.
پژوهشها علمی نیز بیانگر این واقعیت است که بین حکمرانی مطلوب در سازمانهای مختلف و سرمایه اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. به این معنا که هر چقدر سازمانها بتوانند بر تقویت اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی همت کنند، بهرهوری و اثربخشی در سایر منابع نیز چشمگیر است. در کشور ما نیز به دلیل ماهیت مردمی بودن حاکمیت عنصر حیاتی سرمایه اجتماعی نقش بیبدیلی در پیبشرد اهداف و تحقق چشماندازها دارد.
در شرایط حال حاضر کشور که رفع تنگناها و مضایق، همراهی بیشتر مردم را میطلبد، توجه به اثربخشی سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی پیشران برنامه دولت در حوزههای مختلف سیاستگذاری و اجرا میباشد. بدیهی است این وضعیت میطلبد تا مدیران با اشراف کافی به این مقوله مهم تمامی سعی خود را بر تقویت این عنصر معطوف دارند. شاخصهایی نظیر برخورد منعطف با مردم و ارباب رجوع، تسهیل امور به دور از دیوانسالاری مرسوم و معمول، خوشرویی و اخلاقمداری در کار و صبوری و شکیبایی در قبال مراجعه کنندگان خسته از بوروکراسی نقش بسزا در تغییر نگاه و بهبود سرمایه اجتماعی جامعه خواهد داشت. در چنین شرایطی ضرورت دارد اینگونه مدیران در هر سطح و جایگاهی مورد تشویق و ترغیب قرار گیرند تا الگویی برای توسعه فرهنگی از این دست در مدیریت شود که انسجامبخش و ارتقا دهنده سرمایه اجتماعی باشد.
روز گذشته بنده بنا به الزام در پیگیری صدور مجوزی که لازمه آن مفاصاحساب مالیاتی بود برای چندمین بار در اداره کل مالیاتی غرب تهران واقع در وردآورد حضور یافتم. که در این مرحله نیازمند تصمیمگیری مدیر ارشد یا همان ممیز کل بود، به همین منظور وقتی تصمیم کارمند محترم معطوف به مذاکره بنده با ممیز کل گردید با پیشفرضهای ذهنی پیشداوری کردم که کار وارد مرحلهای سخت شده است و برای حصول نتیجه باید کفش آهنی پوشید! با این زمینه ذهنی و هدایت و راهنمایی همکاران اداره مذکور نزد ممیز کل رهنمون شدم و پس از گفتگوی کوتاه و طرح موضوع و مشکل با برخوردی سراسر محبت، توام با همدلی و همدردی مواجه شدم که یکباره ضمن فراموش کردن همه مشکلات معمول و جاری کار، نگاهم به مالیات و دیدگاههایی که در فرهنگ عامه در این خصوص مطرح است، تغییر کرد این مثال نمونه بارز کارکرد یک مدیر در ارتقاء اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی است. ایشان هیچ شناختی از بنده نداشت و من هم برای اولین بار برای پیگیری کار وی را دیدار نمودم، اما نوع برخورد و توجه و پیگیری از سر لطف در چارچوب قوانین جاری و ابلاغی موجب امتنان و رضایت خاطر گردید. از این رو این اتفاق را بهانهای کردم تا ضمن تاکید بر اهمیت موضوع سرمایه اجتماعی، بر نقش مثبت مدیران در بهبود حکمرانی مطلوب اشارهای داشته باشم. امیدوارم همه مدیران در تمام سطوح با باور جدی به عملکرد مثبت و تسهیلگر خویش در بهبود سرمایه اجتماعی به تقویت اینگونه رفتارهای پسندیده کمک نمایند.